داستان فیلم در مورد یک ترانه سرای خجالتی به نام "هانا" است که متوجه شده دوستش "تئو" در درمان بیماری اسکیزوفرنی خود دچار مشکل شده است. "هانا" به "تئو" که تهیه کننده ای قابل احترام است، کمک می کند تا وارد یک مرکز روانپزشکی شود و به آن پایبند بماند. این مرکز روانپزشکی سعی می کند تا نارسایی های سیستم ذهنی افراد را آشکار کند …
دختر جوونی به اسم جسی هست که بعد از اینکه توسط دوست پسرش بهش خیانت میشه میره تو اینترنت می گرده و می خواد به خونه پیدا کنه و اول خیال می کنه قراره با سه تا دختر زندگی کنه اما می بینه که سه نفر پسرن …
گروهی از دانشجویان جاه طلب و باهوش رشته حقوق به همراه یکی از اساتید که وکیل مدافع پرونده های جنایی است درگیر یک ماجرای قتل میشوند که به طور کلی مسیر زندگی آنها را عوض میکند…
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
در دادگاه فدرال ایالت نیویورک، یعنی “دادگاه مادر”، یک وکیل تازه کار هم برای دفاع و هم دادستانی کار می کند جایی که در آن بیشترین پرونده های دعاوی آمریکا وجود دارد…