استفان به اشتباه داروهای روانپزشکی مصرف میکند و کابوسها و واقعیت برای او یکی میشوند. او برای نجات عقل خود از موسسهای که در آن زندانی است، فرار میکند.
داستان در جنوب ایتالیا آغاز میشود که رابرت مک کال پس از گرفتار شدن دوستانش توسط گروه خلافکاران محلی، تصمیم به نجات آنها از دست مافیای خطرناک این منطقه میگیرد...
یک گروه از مردم وارد یک مارپیچ می شوند که خارج شدن از آنجا کار آسانی نیست، هر لحظه در آنجا زندگی را برای آن ها سخت می کند و حالا مجبورند برای زنده ماندن مبارزه کنند تا بتوانند راه خروج را پیدا کنندو..