فیلم داستان یک قاتل حرفه ای را روایت میکند که بر اثر یک حادثه دچار فراموشی شده است. پس از این ماجرا یک بازیگر زندگی اش را با او عوض میکند و مرد قاتل تبدیل به ستاره‌ی فیلم های اکشن میشود، تا اینکه او کم کم شروع به یاد آوردن چیزهایی میکند و...
چول سو از نظر ظاهری و جسمی خوش تیپ اما ذهنی کمی کند است. او با خانواده برادر کوچکترش زندگی و در یک رستوران کار میکند. یک روز او طی اتقاقاتی با دختری در بیمارستان که مریض است آشنا میشود و متوجه میشود که دخترش است و بعد از آن یک سفر را باهم آغاز میکنند…
وقتی ما جوان بودیم، پسرها داستان های توصیفی درباره ختنه شدن پس از بازگشت از تعطیلات تابستانی را به اشتراک می گذاشتند. این یک داستان خنده دار و در عین حال غم انگیز در مورد مادرانشان است که آنها را برای کتلت گوشت خوک می برند، اما پسرها در نهایت رنج می برند. وقتی پسرها بالغ می شوند، فکر می کنند چه زمانی باید وازکتومی کنند. این کار با فشار اعضای خانواده شروع می شود و نه داوطلبانه. این برای سگ ها استثنا نیست. آنها حق ندارند خودشان تصمیم بگیرند. ناعادلانه به نظر می رسد، اما آنها در واقع چه احساسی دارند؟ ما اکنون داستان وازکتومی مردان را آغاز می کنیم که به اندازه داستان های زنان در مورد زایمان واقع بینانه است.
در حین مراحل درخواست طلاق، مادر خانواده به قتل می رسد و حالا همه اعضای نزدیک خانواده او مظنون به قتل هستند؛ لی چول سو پدر سه دختر ، فردی سخت گیر و قانونمند میباشد؛ لی کوانگ نام دختر بزرگ خانواده فردی خودشیفته و خودخواه است که همیشه مورد لطف مادرش بوده و با پدرش نیز میانه خوبی ندارد؛ لی کوانگ شیک دختر دوم ، یک افسر عمومی و آدمی باهوش است که محبت زیادی از پدر و مادرش دریافت نکرده اما او به دیگران اهمیت میدهد؛ لی کوانگ ته کوچکترین دختر خانواده در ورزش های رزمی تبحر دارد ، او با کارهای پاره وقت خرج خود را در می آورد و علاقه ای به ازدواج هم ندارد…
لی ته جون (Lee Dong Gun) یک بازپرس با سابقه، در زمینه کلاهبرداری های بخش بیمه است. بعد از اتفاق ناگهانی که برای وی پیش می آید، مسیر زندگی او تغییر میکند. بنابراین شغل خود را ترک کرده و مجرمان حرفه ای در زمینه کلاهبرداری بیمه را که قبلا دستگیر کرده بود را استخدام میکند تا به کمک آن ها، از جنایتکاران ثروتمند سرقت و به قربانیان بازگردانند و…
پونگ سانگ (یو جون سانگ) مردی میانسال و تنهاست که هیچوقت نتوانسته برای خودش زندگی کند. او تاکنون از 4 خواهر و برادر کوچکترش نگهداری کرده است و آن ها را از نظر مالی تامین کرده است. آیا او بالاخره می تواند در زندگی اش به شادی برسد؟
چا گوم جو بعنوان یک مدیر در دفتر یک وکیل مشغول به کاره. اون کارشو خیلی خوب انجام میده. ولی یه روز اون بخاطر نقص قوانین دستگیر میشه. به نظر میرسه که دیگه حرفه کاریش به پایان رسیده ولی اون سخت تلاش میکنه و …
درباره دو زن هست که اسم هر دوی اونها اوه هه یونگ هست که بخاطر اسم مشترکشون زندگیشون با هم قاطی شده, مشکل اونها فقط اسمشون نیست بلکه حرفه اونها هم مشکل ساز شده, هر دوی اونها برای کمپانی های بزرگ (شاید هم هر دو در یک کمپانی) کار میکنند, یکی از اونها رهبر تیم هست و اون یکی دستیار مدیر . کیم آه جونگ نقش دستیار مدیر رو داره. مردی در زندگی اونها هست که توانایی دیدن اینده رو داره.
6.96- / 100
6.810- / 100
8.3-
6.710
8.1-
7.6-
7.6-
2016– | زمان 0 دقیقه | نامعلوم7.1-
7.98.3