فیلم در مورد زن و شوهری است که با فرزندان نوجوانشان، که دو دختر و یک پسر هستند، در خانه بزرگی زندگی میکنند. حصاری بلند دورتادور خانه را محاصره کرده و هیچ کدام از بچهها تابحال دنیای آن سوی حصار را ندیده اند، زیرا والدین شان قصد دارند آنها را غافل از دنیای اطرافشان بزرگ کنند…
"آنجلیکی" یازده ساله در روز تولدش با لبخندی روی صورتش خود را از بالکون پرت می کند. تحقیق در مورد این اتفاق به ظاهر خودکشی آغاز می شود اما خانواده او اصرار بر حادثه بودن این واقعه تاکید دارند و...
یک اقتباس تئاتر پست مدرن از یک تراژدی کلاسیک یونانی در یک تئاتر مرکزی آتن اتفاق میافتد. مثل هر شب تماشاگران روی صندلی می نشینند و نمایش شروع می شود. ناگهان چراغ های صحنه خاموش می شود.
داستان مردی که تنها زمانی احساس خوشبختی میکند، مردی معتاد به غم و اندوه، که آنقدر نیاز به ترحم دارد، حاضر است برای برانگیختن آن از دیگران دست به هر کاری بزند. این زندگی یک انسان در دنیایی است که به اندازه کافی برای او بی رحمانه نیست.
در میان همه گیری جهانی که باعث فراموشی ناگهانی می شود ، آریس میانسال خود را در برنامه بهبودی می بیند که برای کمک به بیماران بدون ادعا در ایجاد هویت جدید ثبت نام کرده است...