بعد از ۱۷ سال مایکل میرز که اکنون دیگر بزرگ شده است و هنوز خطرناک است، به طور تصادفی از بیمارستان روانی آزاد می شود و فورا به هادنفیلد بر می گردد. جایی که وی می خواهد خواهر کوچک خود لوریرا پیدا کند و اگر در این راه کسی مزاحم وی شود با یک سرنوشت خونین مواجه می شود ...
داستان فیلم در مورد گروهی از جوانان است که برای تفریح به ک دریاچه میروند و در آنجا به خوش گذرانی و تفریح مشغولند. اما این ساعات خوش زیاد به طول نمی انجامد، وقتی که قاتلی روانی سعی در کشتن تمامی آنها کرده و یکی یکی آنها را شکار میکند...
سفينه ي «نوسترومو» براي انجام پژوهش هاي فضايي به کهکشان فرستاده و يکي از سرنشينان آن به نام «کين» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودي ناشناخته به درون سفينه مي شود. موجودي که خيلي سريع رشد مي کند و به نظر مي رسد هدفي جز کشتار و نابودي نداشته باشد..
خانوادهای به عنوان سرایدار به یک هتل در محلی دور افتاده که در تعطیلی زمستانی هست، می روند. در آنجا نیرویی شیطانی روی مرد تاثیر گذاشته و جنون خشونت وی را می گیرد. در حالی که پسرش به خاطر توانایی خاصی که دارد علائمی از اتفاقات وحشتناکی که قبلا در هتل رخ داده را می بیند…
یک گروه از نوجوانان معروف به "باشگاه بازندگان " به مبارزه با موجودی فناناپذیر و تغییر شکل دهنده که مسئول ناپدید شدن دهها تن از کودکان شهر است می روند که این خود منجر میشود آنها ذات درونی خود را آشکار کنند.
بعد از اینکه پیش بینی مردی جوان، گروهی از تماشاگران یک مسابقه اتومبیل رانی را از سانحهای دلخراش نجات می دهد، مرگ باز می گردد تا آنهایی که گریختهاند را با خود ببرد.