فیلم داستان زنی به نام دایانا (گل گدوت) را روایت میکند که شاهزاده آمازون می باشد و در یک پناهگاه سری، برای تبدیل شدن به یک جنگجوی شکست ناپذیر آموزش دیده است. پس از آنکه یک خلبان آمریکایی هواپیمایش سقوط میکند و در جزیره آنها پیدا می شود، دایانا را از وقوع یک جنگ جهانی مطلع میکند...
زن شگفت انگیز (واندروومن)... فیلمی فراتر از انتظار، اما پایین تر از تجلیلات.
زمانی که این فیلم برای اولین بار معرفی شده بود و اولین تریلر اون پخش شد، من و خیلی از طرفدار های کمیک، منتظر یه شکست دیگه بودیم.
چطور ممکن بود DC با فیلمی که در اون بتمن و سوپرمن بودن شکست بخوره، ولی با فیلمی از یک ابقهرمان زن که خیلی ها حتی نمیشناختنش به میدان برگرده؟!
پس از اولین روز اکران، نقد ها و نمرات عالی و تجلیل آمیز پخش شدن و واندروومن تبدیل شد به یکی از بهترین های 2017!
در شبکه های اجتماعی که گشت میزدم با کامنت هایی مواجه شدم که این فیلم رو بهترین و اگر نه، یکی از بهترین فیلم های ابرقهرمانانه ی عمرشون میدونستن!
و اینگونه بود که زن شگفت انگیز، با انتقادات و نمرات عالی، جهان رو شگفت زده کرد!
تا اینکه خودم فیلم رو دیدم...
جلوه های ویژه، موسیقی و فیلمبرداری فوق العاده در این فیلم بسیار به چشم میومد. بازیگر ها به بهترین شکل ممکن نقششون رو بازی کردن و طنز و جِد فیلم کاملا به اندازه و به جا بود. فیلم پر از صحنه های مورمور کننده (goose bump) بود و به خوبی بیننده رو به صفحه نمایش میخکوب میکرد.
هرچند سناریوی مضحک DC (مثل ماجرای مارتا در Batman V Superman) در بخش هایی از این فیلم هم به چشم میومد که با وجود تمام جنبه های خوب، کاملا قابل چشم پوشی بود.
با اینکه این فیلم اثری موفق و رضایت بخش بود، اما به هیچ وجه در حدی نبود که بخوام اونو بهترین یا حتی یکی از بهترین فیلم های ابرقهرمانانه بدونم!
نمره ی من به این فیلم 8.5 از 10 هستش.
قطعاًدیدن این فیلم زیبا و نفس گیر رو به اهل کمیک، علاقه مندان به فیلم های بلاک باستری و تمام خانم ها (!) پیشنهاد میکنم!
پ.ن: اگه پسر هستین، این فیلم رو به جی اف/نامزد/همسر هاتون نشون ندین! وگرنه به جای فاعل، مفعول واقع میشین :)
(کمی طنز بعد از یه نقد جدی لازم بود )
« زن شگفت انگیز » نام شخصیت اَبَرقهرمانی است که پس از سالها بار دیگر با عنوانی مستقل روانه سینما شده است. این شخصیت که متعلق به کمپانی DC می باشد، نخستین بار در سال 1941 معرفی و در آثار مصور مشاهده گردید. در آن زمان این شخصیت بیشتر به دلایل فمینیستی پا به عرصه اَبَرقهرمانان گذاشته بود و اتفاقاً در ارائه پیام خود نیز تا حد زیادی موفق بود. خالقین این اَبَرقهرمان برخلاف دیگر همتایانش، ویژگی های فوق العاده و گذشته پرباری را برای شخصیت پردازی او در نظر گرفته اند که او را تبدیل به یکی از قدرتمندترین اَبَرقهرمانان دنیای کمیک می کند. در تعریف ویژگی های او می توان به قدرت بالای ضربات و بدن او اشاره کرد که رقیبی در این زمینه ندارد و سرآمد است. البته گفته شده که اگر دستبند او به دست مردی بسته شود، قدرت او هم از بین خواهد رفت! زن شگفت انگیز همچنین به خوبی « سوپرمن » پرواز می کند و سرعتش نیز دست کمی از « فلش » ندارد. قابلیت خوددرمانی وی نیز نامیرا بودن او را تضمین می کند و در نهایت تسلط او به تقریباً تمام زبانهای عهد قدیم و مدرن کنونی ( به جز فارسی... حداقل تا امروز! ) نیز این نکته را عیان می سازد که او از هوش سرشاری نیز برخوردار است.
این شخصیت پس از سالها غیبت در مقابل دوربین، اولین بار با فیلم « بتمن علیه سوپرمن » در دقایقی کوتاه رویت شد و حالا فیلم مستقل وی به اکران درآمده که تا پیش از اکران حواشی مختلفی را هم پشت سر گذاشته از جمله انتخاب عجیب و غریب او را به عنوان سفیر افتخاری سازمان ملل که پس از اعتراضات فراوان خیلی زود باعث عقب نشینی این سازمان گردید. همچنین چند روز مانده به نمایش فیلم « زن شگفت انگیز » ، اکران عمومی این فیلم در لبنان به دلیل بازی گل گدوت در نقش اصلی فیلم ممنوع اعلام شد که دلیلش عضویت پیشین او در ارتش اسرائیل بوده. بهرحال در نهایت « زن شگفت انگیز » با حواشی تمام نشدنی اش به سینما گام نهاده تا ما بار دیگر با یک ابَرَقهرمان کهنه کار اما تازه وارد در سینما مواجه شویم. دایانا ( گل گدوت ) شاهزاده آمازون می باشد که در اوایل قرن بیستم میلادی در جزیره ای سکونت دارد و یک جنگجوی کامل می باشد. اما زمانی که او یک خلبان ارتش ایالات متحده به نام استیو ( کریس پاین ) را ملاقات می کند، از وقوع جنگ جهانی اول مطلع می شود و به درخواست استیو خانه و کاشانه اش را به مقصد لندن ترک می کند تا عاملی باشد برای پایان دادن به جنگ اما...
کمپانی DC در سالهای اخیر برخلاف رقیب همیشگی اش مارول، وضعیت چندان مساعدی را در سینما تجربه نکرده و آثارش یکی پس از دیگری با کیفیت نازل روانه سینما شده اند. در آخرین این موارد فیلم پر هزینه « بتمن علیه سوپرمن » زمانی که به اکران درآمد با بازخورد تند طرفداران این مجموعه مواجه شد. این اعتراضات سرانجام سبب شده تا این کمپانی تغییر رویه داده و جدیدترین محصولش ر ا با حال و هوایی روانه سینما نماید که چند سالی است رقیبش مارول، آثار اَبَرقهرمانی اش را با چنین فرمتی روانه سینما می کند. در « زن شگفت انگیز » داستان کاملاً ساده و بی آلایش است و گذشته عجیب و غریب دایانا که زئوس یونان هم در آن دیده می شود، به حاشیه رانده شده تا مخاطب خیلی درگیر فکر کردن به اصل و نسب ها نشود. پس از ورود استیو و متقاعد کردن دایانا به حضور در جنگ جهانی، فیلم کاملاً از سبک و سیاق آثار اَبَرقهرمانی پیروی می کند یعنی اکشن نفس گیر به انضمام شوخی های متعدد که در اینجا به صحبت های عاطفی میان استیو و دایان گذشته. صحبت هایی که از مفهوم زندگی گرفته تا ارتباط فیزیکی (!) شامل شوخی هایی است که یکی در میان می گیرد و بیشتر شبیه میان پرده هایی برای به نمایش درآمدن سکانس های اکشن می باشد. فرمول ایجاد ارتباط میان استیو و دایانا نیز از کلیشه های رایج ژانر پیروی می کند، فرمولی که در طول فیلم حال و هوایی کمیک دارد اما به یکباره تم آن تغییر کرده و ضربه کاری را به عاطفه مخاطب وارد می نماید!
در بخش اصلی فیلم که به تصویر کشیدن اکشن می باشد، « زن شگفت انگیز » درخشان عمل کرده و یکی از سرگرم کننده ترین آثار DC در سالهای اخیر می باشد. بعد از پشت سر گذاشتن فجایعی نظیر « فانوس سبز » ( که البته سبب خیر هم شد و باعث ازدواج رینولدز و لایولی گردید! ) ، اینبار تهیه کنندگان از تجربیات مفید رقیبشان بهره گرفته اند و جنگ و جدل ها را وسعت بیشتری بخشیده اند و از رقم زدن تمام و کمال آن در محیط گرافیکی خودداری کرده اند که این موضوع باعث شده تماشاگر حس واقعی تری را تجربه نماید. البته کماکان در نبرد نهایی کمتر نشانی از واقعیت در تصویر قابل جستجوست اما در مجموع عامل سرگرم کنندگی به خوبی در « زن شگفت انگیز » قابل یافت می باشد و مخاطب از تماشای آن لذت وافری خواهد برد.
کارگردان فیلم خانم پتی جنکینز که پس از ساخت فیلم « هیولا » در سال 2003 ترجیح داد سریال های تلویزیونی بسازد، پس از 17 سال دوباره به سینما بازگشته و کارگردانی « زن شگفت انگیز » را برعهده گرفته است. علاقه جنکینز به سری فیلمهای « سوپرمن » باعث شده تا اشارات جالبی هم در طول فیلم بوجود بیاید که خاستگاه آن فیلم « سوپرمن » بوده است. در لحظاتی از فیلم دایان مانع از اصابت گلوله به استیو با استفاده از دست خود می شود که این سکانس برگرفته از موقعیتی مشابه در نخستین قسمت فیلم « سوپرمن » است. همچنین لحظه ای که دایانا برای رد شدن از در به مشکل بر می خورد، اشاره به سکانسی مشابه در قسمت اول « سوپرمن » دارد که در آن کریستوفر ریو نیز دچار مشکلی مشابه می شد. این ارجاعات لحظات جالبی را در فیلم رقم زده است. گل گدوت که انتخابش به عنوان بازیگر اصلی این فیلم حواشی بسیاری را هم به دنبال داشته، در نقش « زن شگفت انگیز » بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است. او توانسته زیبایی و غرور را تواٌم به تصویر بکشد و در اغلب لحظات فیلم نیز توجهات را به خود جلب می نماید. به نظر می رسد که باید بپذیریم گدوت بهترین انتخاب برای این نقش بوده است. اما شاید می شد به جای کریس پاین بازیگر دیگری را در نقش استیو در نظر گرفت. تلاش پاین برای بکارگیری عواطف دایانا چندان جالب توجه از آب درنیامده!
به نظر می رسد که باید از « زن شگفت انگیز » به عنوان موفق ترین اثر کمپانی DC طی سالهای اخیر نام برد. اثری سرگرم کننده که با استفاده از فرمول های جواب پس داده کمپانی رقیب ساخته شده و بطور حتم طرفداران رقیب را هم راضی خواهد کرد. مانند تمام آثار اَبَرقهرمانی، خیلی نباید در بخش فیلمنامه انتظاری از اثر داشت و شخصیت منفی داستان هم پا در هواست، اما بهرحال اکشن فیلم سرگرم کننده است و می توان به عنوان سینما از آن لذت برد.
«نیک فیوری» مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط «لوکی» مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون «مرد آهنی»، «هالک شگفت انگیز»، «تور»، «کاپیتان آمریکا»، و «بیوهی سیاه» با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...
«تونی استارک» که یک مخترع و کارخانه دار میلیاردر است، به وسیله چند نفر دزدیده می شود و آنها او را مجبور می کنند که سلاحی اسرار آمیز بسازد اما به جای آن استارک زره ای آهنین می سازد و به وسیله این زره از چنگشان می گریزد و به آمریکا بر می گردد و تصمیم می گیرد از این زره برای مبارزه با شر استفاده کند.
فیلم درباره وید ویلسون است. مامور سابق نیرو های ویژه که به یک مزدور تبدیل شده کسی که مورد یک آزمایش شرورانه قرار گرفت که به او قدرت های شفابخشی تسریع شده بخشید و شخصیت ددپول را به وجود آورد. به همراه توانایی های جدید و حس شوخ طبعی تاریک و مرموز خود، ددپول به دنبال شکار مردی است که تقریبا زندگی او را نابود کرده بود.
داستان فیلم قبل از قصه کتاب سه جلدی ارباب حلقهها اتفاق میافتد و نوعی پیشدرآمد بر آن مجموعه فیلم است. داستان حدود 60 سال بین هابیت و یاران حلقه، اولین قسمت سهگانه ارباب حلقهها را دربر میگیرد. بیلبو باگینز شخصیت اصلی داستان برای پیدا کردن یک گنجینه در سفری پرماجرا با گندالف همراه میشود و در نهایت حلقه را پیدا میکند. فیلم اول رویدادهای کتاب هابیت را دربر بگیرد و فیلم دوم در فاصله 80 سال بین آن رمان و اولین کتاب سهگانه حلقه روی دهد ...
دنیای «تونی استارک» ( رابرت داونی جونیر ) توسط یک تروریست نیرومند مشهور به «ماندارین» ( بن کینگزلی ) از هم پاشیده می شود. استارک تصمیم می گیرد دوباره شروع به بازسازی کرده و این رقیب سرسخت را شکست دهد...
استیو راجرز سعی دارد تا وارد نیروهای نظامی آمریکا شود اما تلاشش ناموفق است تا اینکه طی آزمایشی در راستای اهداف محرمانه دولت آمریکا به یک قهرمان تبدیل میشود و …
«تونی استارک» روی یک پروژه برای حفظ صلح کار می کند، اما اوضاع از کنترلش خارج می شود و اکنون گروه انتقام جویان باید «اولتورن»، ساخته ی دست استارک را، از رسیدن به اهداف شریرانه اش باز دارند...
قسمت دوم فیلم ابر قهرمانی « کاپیتان امریکا » که داستان آن در زمان حال و بعد از ماجراهای فیلم « انتقام جویان » می باشد درباره استیو راجرز است در حال تطبیق خود با دنیای امروزی است و این در حالی است که باید خود را آماده نبرد با تهدیدی از دوران گذشته خود کند، ماموری از شوروی سابق به نام سرباز زمستانی...
بعد از اتفاقات انتقامجویان: عصر اولتران دولتهای جهان قانونی را وضع میکنند که طی آن فعالیتهای تمامی ابرقهرمانان کنترل میشوند و آنها بایستی برای دولت کار کنند. کاپیتان آمریکا و مرد آهنی که در مورد این قانون نظرات متفاوتی دارند، مقابل یکدیگر میایستند...