این فیلم داستان دو مرد را به تصویر میکشد که به خاطر انجام کارهای غیرقانونی، اکنون در زندان پرتوریا گرفتار شده اند. آنها خیلی زود تصمیم میگیرند نقشهای را برای فرار از آنجا برنامهریزی کنند، اما
نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.
داستان فیلم در دهه ۱۹۸۰ جریان دارد و درباره پسر سیاهپوستی به نام چیرون از میامی است و در سه بازه زمانی مختلف روایت میشود...
این فیلم در سال 1920 و در کنگهام اتفاق میافتد . در مورد یک زن و شوهر به اسم های گردا وگنر (آلیسیا ویکاندر) و اینار وگنر (Eddie Redmayne) است که گردا از همسرش خواهش میکند که برای کشیدن یک نقاشی در لباس یه زن خود را آرایش کند تا او بتواند نقاشی خود را کامل کند ، اما شیطنت او که به همینجا ختم نمیشود او را در لباس زنانه میکند و به مجلس های رقص خود میبرد تا اینکه این شوهر نیمه ی پنهان خود را نشان میدهد و آن تبدیل شدن به جنس دیگر است ، حالا او اولین کسی است که در آن دوران به سمت تغییر جنست میرود و اتفاقاتی که در این بین رخ میدهد …
یک سرباز ارتشی در کالبد یک مرد ناشناس بیدار میشود و در می یابد که ماموریت او پیدا کردن بمب گذار قطار شیکاگو است…
سال 2154، انسان های ثروتمند روی یک ایستگاه فضایی زندگی کامل و بی نقصی را تجربه می کنند. در حالی که بقیه مردم روی کره زمین که ویرانه ای از آن باقی مانده، هستند. در این احوال مردی بنام «مکس» (مت دیمون) ماموریتی را آغاز می کند که ممکن است برابری را میان تمام انسان ها برقرار کند...
آیزنهایم فرزند کابینتسازی اتریشی-مجارستانی است که توسط خانوادهای اشرافی برای ساخت قفسه استخدام شدهاست. او در آنجا عاشق سوفی، دوشس دوکنشین تشن میشود و گردنآویز قوطیمانند چوبیای برای او درست میکند که اگر در جهت صحیح چرخانده شود، یک خانهٔ مخفی در آن نمایان میشود که عکس آیزنهایم جوان در آن قرار دارد. از آنجا که سوفی و آیزنهایم از نظرطبقاتی با یکدیگر بسیار فاصله دارند، پدر و مادر سوفی ملاقات آندو را ممنوع کردهاند ولی آنها مخفیانه با یکدیگر دیدار میکنند.
پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته می شود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت می ترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام می کند تا همسرش را که تمایل به خودکشی دارد را تعقیب کند. ولی رفقیق اسکاتی در واقع تصمیم به کشتن زنش را دارد. همسری که اسکاتی دنبال می کند، در حقیقت معشوقه ی رفیق اسکاتی ” مادلن” است. در حالی که اسکاتی و مادلن به سوی یک بازی موش و گربه ی مرگبار کشیده شده اند، اسکاتی سر از پا نشناخته عاشق مادلن می شود...
12 نفر از اعضای هیئت منصفه قصد دارند در مورد اعدام شدن جوانی تصمیم بگیرند. تمام اعضا به جزء یک شخص رای بر محکومیت جوان میدهند. به مرور زمان با مخالفت همان یک نفر و دلایلی روشنی که می اورد کم کم ...
داستان زندگی مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا که از کودکی آرزوی این پست را داشت. سختی های زیادی که در طول این مسیر کشید که از مهم ترین آنها مرگ شوهرش بر اثر بیماری اشاره کرد که باعث ایجاد لحظات سختی برای او شد…