در دهکده ای کوچک و ویران در دهه 90 مجارستان زندگی به حالت تعطیل در آمده است.باران پائیزی آغاز شده است.روستائیان انتظار دریافت پول زیادی را داشته و پس از آن تصمیم به ترک روستا دارند.آنها می شوند که "ایریمیاس" کسی که تصور می کردند مرده در حال بازگشت است.آنها تصور می کنند او تمام پولهای آنها را خواهد گرفت و...
روايت هشت قصه: «خورشيد از وراي باران»، «باغ هلو»، «کولاک»، «تونل»، «کلاغ ها»، «کوه فيجي در هاله اي سرخ»، «شيطان گريان» و «دهکده ي آسياب هاي بادي».
شرح ملاقات کیون-وو (چا) با دختر بی اسم و رسمی که کیون-وو ناگزیر به یاری دختر می شود چرا که اطرافیان به اشتباه فکر می کنند او دوست دخترش است. کیون-وو یکبار به او کمک می کند و دچار حس مسئولیت شدیدی در قبالش می شود تا جایی که هرگونه سوء استفاده او را تحمل می کند و …
مردی در حال مرگ، خاطرات خود را مرور می کند. این خاطرات شامل دوران کودکی، مادرش، جنگ و لحظات شخصی او هستند. این خاطرات، علاوه بر جنبه های شخصی، بازتابی از تاریخ اخیر ملت روسیه نیز هستند.
«جان دربيفيلد» (کالين)، يک فروشنده ي دوره گرد اهل وسکس، در مي يابد که يکي از آخرين نوادگان خانواده ي اشرافي دوربرويل هاست. او دختر بزرگش «تس» (کينسکي) را وادار مي کند برخلاف ميلش با «استوک دوربرويل» پول دار، ادعاي خويشاوندي کند...
جنگ جهانى دوم. دوران کودکى «ایوان» دوازده ساله بر اثر حمله ى آلمانی ها به شوروى، زودتر از موعد به پایان میرسد. او که اعضاى خانوادهاش را آلمانی ها کشته اند، براى انتقام به ارتش میپیوندد..
«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.
«هری کول» (هاکمن) و هم کارانش با استفاده از یک سیستم پیچیده ی میکروفن های مخفی به استراق سمع زوج جوانی که در یک میدان شلوغ سن فرانسیسکو قدم می زنند، می پردازند. «هری» هنگام گوش دادن به نوار استراق سمع متوجه جمله ای می شود که دال بر در خطر بودن زن و مرد است…