چاک بریس (سم راک ول) یک دست اندرکار تلویزیونی است که کارش سر و کله زدن با مدیران ارشد شبکه و راضی کردن آنها برای موافقت با ایده های تلویزیونیش است. از سوی دیگر با پیدا شدن سروکله فردی مرموز به نام جیم بیرد (جورج کلونی) که مامور سیا است اوضاع کمی پیچیده می شود. جیم از چاک درخواست می کند تا چند ماموریت مخفیانه را به انجام برساند. از دیگر سو پنی (درو بریمور) معشوقه چاک به این امید است که چاک اوضاع زندگی خود را سرو سامان دهد و مقدمات ازدواج آنها را فراهم کند، اما زندگی دوگانه چاک، روز به عنوان تهیه کننده تلویزیونی و شب به عنوان مامور سیا، به طرز عجیبی پیچیده شده است...
سال ۱۵۲۸، «هنری هشتم» (شا) از ازدواج با بیوه ی برادرش فرزندی ندارد و خواهان طلاق است، اما پاپ چنین اجازه ای نمی دهد. «سر توماس مور» (اسکو فیلد)، در مقام صدراعظمی جانشین «کاردینال» (ولز) می شود و هنری امیدوار است بتواند به کمک او طلاق را عملی کند...
«تد» و «تمی» با هم ازدواج کرده اند و قصد دارند بچه دار بشوند. اما برای اینکه تد صلاحیتش را برای سرپرستی یک کودک بدست بیاورد، باید ابتدا در مقابل قانون ثابت کند که مثل انسان ها دارای شخصیت است ...
«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد كه زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یكنواخت میشده است. این طوری است كه در همان روز و شب كریسمس، جورج كه بواسطه مشكلات مالی حاصل از ورشكستگی به فكر خودكشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد...
منچوري، سال 1950. نگهبانان خشني که جنايتکاران جنگي را با قطار از شوروي به چين کمونيست مي برند، جلوي خودکشي «پويي» (لون)، امپراتور سابق چين را مي گيرند. در ادامه، همراه با مراحل باز آموزي او، زندگي اش را مرور مي کنيم...
سام و جاناتان، یک جفت فروشنده بیچاره، در یک سفر بین شرایط واقعیت و فانتزی گیر افتادن...
«جف کاستلو» ( آلن دلون )، آدم کش حرفه اي و تنهايي است که روزي در حين انجام قراردادي، زن پيانيستي ( کتی رزيه ) او را مي بيند. قانون آدم کش ها حکم مي کند که شاهد را نيز بکشند، اما...
انیمیشن «درون» پنج احساس مختلف انسان شامل ترس، ناراحتی، شادی،عصبانیت و نفرت را در قالب شخصیت های کارتونی و چگونگی تعامل آنها در ذهن و خاطره و تجربه های جدید به تصویر می کشد...
یک زندان بان سفید پوست نژاد پرست بنام «هنک»، عاشق یک سیاه پوست دورگه بنام «لتیشیا» می شود، زنی که همسر آخرین زندانی ای است که هنک اعدام کرده
نوجوانی (بریت رابرتسون) کنجکاو در زمینه علمی به همراه یک مخترع نابغه (جرج کلونی) قدم در ماموریتی خطرناک می گذارند، تا راز سرزمینی خفته را بیدار کنند، سرزمینی که در فضا و زمان نهفته و در خاطرات از آن بنام «سرزمین آینده» یاد می شود...