بیش از یک دهه از آخرین باری که جیم و میشل و استیفر و دیگر بچه ها دوران نوجوانی را با مشکلات خاص خودشان سپری کردند می گذرد. آنها به تازگی قرار گذاشته اند تا در آخر هفته دوباره دور یکدیگر جمع شوند و یاد و خاطره های گذشته را زنده کنند. اما با ورود دختری دبیرستانی به جمع آنها، بار دیگر مشکلات قدیمی نمایان می شود...
این فیلم ماجراهای پیامد یک شب بدمستی سه ساقدوش و یک داماد است در لاس وگاس، دو روز پیش از عروسی. صبح روز بعد وقتی در اطاق نیمه ویران هتل بیدار می شوند یک ببر در حمام است و دندان یکی شکسته و از همه مهم تر، داماد گم شده است و یک ماشین پلیس در پارکینگ هتل به نام آنها پارک شده...
بلافاصله پس از میهمانی مجردی در لاس وگاس، «فیل» (کوپر)، «استو» (هلمز)، «آلن» (گالیفیاناکیس) و «داگ» (بارتا) برای جشن عروسی استو به تایلند می روند. برنامه استو برای مهمانی قبل از ازدواج درست از آب در نمی آید و ...
دو زن از گناه استفاده می کنند تا از مردان گمراه شوند اما هنگامی که متوجه میشوند یکی از قربانیان آن ها میلیون ها دلار الماس دارد شرایط تغییر میکند و...
فیلم درباره وید ویلسون است. مامور سابق نیرو های ویژه که به یک مزدور تبدیل شده کسی که مورد یک آزمایش شرورانه قرار گرفت که به او قدرت های شفابخشی تسریع شده بخشید و شخصیت ددپول را به وجود آورد. به همراه توانایی های جدید و حس شوخ طبعی تاریک و مرموز خود، ددپول به دنبال شکار مردی است که تقریبا زندگی او را نابود کرده بود.
داستان فیلم مربوط به زندگینامهٔ فرانک ابگنیل است، کسی که شهرتش را به خاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبرداری و حقههای فرارش از دست ماموران بهدست آورد. او در دهه شصت میلادی و در ۱۶ سالگی توانسته بود، چکهای جعلی که مجموعاً به مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان نقد کند، طوری که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلیبودن چکهای او نبود و تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و در ۲۶ کشور جهان به این کلاهبرداریها دست زد. اَبیگنِل به خاطر عضویت جعلی که در «خطوط هوایی سراسری آمریکا» داشت، میتوانست بهصورت رایگان در هتلها اقامت کند و تمام هزینههای غذا و تفریحش بهطور مستقیم به شرکت ارسال میشد. حتی خودش را به عنوان وکیل جا زد و در چندین پروندهٔ دادگاهی شرکت داشت. او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر شد و به دوازده سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت خود به خدمت سازمان افبیآی درآمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند.
داستان این فیلم در مورد چند روز از زندگی یک بیکار آمریکایی در شهر لسآنجلس آمریکاست که روزی با یک میلیونر همنام خود اشتباه گرفته میشود.
ماجرای کازینو در شهر رویاهای آمریکا لاس وگاس میگذرد. دنیائی از کازینو ها و کازینو داران. سام راستین (با بازی رابرت دنیرو) به عنوان یک قمار باز خبره رهبری کازینوی تنجیرز یکی از کازینوهای برتر لاس وگاس را بر عهده میگیرد. کازینوئی که صاحبان آن همچنان از اعضای ایتالیائی و یا سیسیلی مرتبط با مافیا هستند. سام راستین با توجه به تجربه فراوانی که در امر کازینو دارد تلاش میکند تا وضعیت کازینو را مرتب کند. اما موانع یکی پس از دیگری بر سر راه او سبر میشوند و مهمترین این موانع فردی است که برای محافظت از او و کازینو در نظر گرفته شده است، یعنی نیکی سانتورو (با بازی جو پشی) که یک سیسیلی خشن و بسیار خطرناک است.با ورود جینجر (با بازی شارون استون) است که سام راستین تصمیم میگیرد که سامانی به زندگی خود بدهد ... اما ...
فیلم در مورد مردی میانسالی به نام لستر برنهام (کوین اسپیسی) است که در یک مجله تبلیغاتی مطلب مینویسد. همسر وی کارولین(آنت بنینگ)نام دارد. آنها به هیچ وجه زندگی خوبی ندارند و روابطشان مدت هاست رو به سردی نهاده و تنها عامل حفظ خانواده آنها دخترشان جینی است. لستر علاوه بر این مشکلات دچار افسردگی نیز شدهاست و مدت هاست که زندگی خود را پوچ میداند به طوری که در ابتدای فیلم میگوید من الان یه مرده متحرکم. روابط جینی با پدرش لستر نیز زیاد خوب نیست چون او را عامل دعوا و سردی در خانه میداند.
این فیلم داستان مردی به نام ایوان برچ را روایت میکند که یک مرد خانواده و پرفسوری عالی مقام و مورد احترام در یک کالج برجسته است که جذابیت و اعتبارش باعث شده تا کلاسهای فلسفهی او بسیار محبوب شوند. اما زمانی که یکی از شاگردان او به نام جویس گم میشود ، یک کارآگاه خشن پلیس به نام مالوی ، ایوان را به عنوان مضنون اصلی پروندهی گم شدن جویس معرفی میکند و برای اینکار خود دلایل قاطعی هم دارد و ...