گروه حرفه ای از رقاصهای شهر در حال مسابقه رقص با هم هستند که در این میان دانشجوهای ترم اول هم به مسابقه آنها اضافه میشوند و به مسابقه شور و حالی میبخشند که …
اندی که آرزو دارد یک رقاص مشهور و ماهر شود با تشویق برادر بزرگش تایلر و دوستانش در آزمون ورودی کالج هنر مریلند شرکت کرده و در نهایت بعنوان یکی از برگزیدگان آزمون پذیرفته میشود . اما او قبلاً عضو گروه رقص غیرقانونی ۴١٠ بوده و اعضای گروه موافق با این موضوع نیستند و بنابراین اندی را از گروه اخراج میکنند . در ادامه اندی میکوشد پس از ورود به آنجا با شرایط جدید کنار آمده و استعداد خودش را به رخ همه بکشد…
ایلر گیج که رقاص خیابانی بسیار حرفه ای است در پی انجام عمل خلافی و آسیب رساندن به مدرسه فنی هنر توسط پلیس بازداشت شده و باید برای جبران این عمل اش دویست ساعت از کارها و سرویسهای خدماتی مثل جارو و طی زدن مدرسه را انجام دهد. در این حین با وارد شدن ناخواسته او به کلاس رقص و نشان دادن مهارت اش به بقیه همه را حیرت زده میکند که…
داستان زندگی پدر و دختری است که فاصله سنیشان بیست و پنج سال است و در نیویورک زندگی می کنند، پدر خانواده یک رماننویس مشهور برنده جایزه پولیتزر با بازی «راسل کرو » است که باید با مشکلات روحی و روانی و همچنین بزرگ کردن یک دختر کوچک دست و پنجه نرم کند.
سال ۱۹۳۵. برایونی تالیس فرزند ۱۳ ساله خانواده ای مرفه، با متهم کردن معشوق خواهر بزرگترش به جرمی که مرتکب نشده، سرنوشت زندگی خیلیها را بکلی تغییر میدهد. بر اساس رمان عاشقانه انگلیسی، نوشته «یان مک ایوان».
یک دختر جوان در شهر نیویورک تلاش زیادی میکند که به قطار ساعت 1:30 به شهر بوستون در ایالت ماساچوست برسد ولی در راه کیف وی دزدیده میشود...
بعد از یک ماجراجویی شبانه، عشق کوئینتین، مارگو، ناگهان ناپدید میشود و سرنخ هایی از خود بجا میگذارد. حالا کوئینتین و دوستش به دنبال این سرنخ ها میروند...
ماجراهاى زندگى «دزيره كلارى» ( سيمونز ) كه زمانى قرار بود همسر «ناپلئون بوناپارت» ( براندو ) شود، اما ناكام ماند و با «ژنرال برنادوت» ( رنى ) ازدواج كرد و ملكه ى سوئد شد...
یک دختر و پسر جوان به نام لوک (اسکات ایستوود) و سوفیا (بریت رابرتسون) و با یکدیگر آشنا شده و عاشق هم می شوند. این دو پس از مدتی با یک مرد (آلن الدا) که تصادف کرده آشنا می شوند که اتفاقا او هم دورانی برای خودش عاشقی بوده و با دیدن این دو، یاد عشق سابقش میافتد و ...
چهار خواهر به نام های «جو»، «مگ»، «بت» و «امی»، که پدرشان به جنگ رفته است، همراه مادرشان زندگی می کنند. آن ها رابطه نزدیکی با هم دارند و به کمک یکدیگر از میان سختی های زندگی عبور می کنند...