داستان سه زن جوان که به طور تصادفی خواهران ساندرسون را به زمان امروزی می آورند. اکنون آنها باید دریابند که چگونه جادوگران کودک آزار را از ویران کردن جهان باز دارند.
یک زن جوان بعد از اینکه برای 27 مرتبه ساقدوش عروس بوده است مجبور است در عروسی خواهرش با مردی که او به شدت و پنهانی به او علاقمند است همین نقش را برعهده بگیرد.
ایلر گیج که رقاص خیابانی بسیار حرفه ای است در پی انجام عمل خلافی و آسیب رساندن به مدرسه فنی هنر توسط پلیس بازداشت شده و باید برای جبران این عمل اش دویست ساعت از کارها و سرویسهای خدماتی مثل جارو و طی زدن مدرسه را انجام دهد. در این حین با وارد شدن ناخواسته او به کلاس رقص و نشان دادن مهارت اش به بقیه همه را حیرت زده میکند که…
دختران تشویق چی یک تیم بسکتبال دبیرستانی در میابند که کاپیتان سابق گروهشان تمامی حرکات تشویقی آن ها را از یک تیم دیگر دزدیده بوده است. اکنون آن ها باید تمام سعی شان را برای جبران این رسوایی در رقابت های سال جدید انجام دهند...
تایتانیک، قصه عاشقانهی دو جوان از طبقات اجتماعی متفاوت است که در سفر افتتاحیهی بزرگترین کشتی جهان با هم آشنا میشوند. رز، دختری جوان و اشرافی، برای فرار از یک ازدواج اجباری، خود را به دریا میاندازد و توسط جک، یک هنرمند فقیر و سرزنده نجات مییابد. با وجود مخالفتهای اطرافیان، عشق بین این دو جوان شکوفا میشود؛ اما سرنوشت تلخی در انتظارشان است.
پس از سقوط يک هواپيما در جنگلي در افريقا، پسري به نام «جرج» در ميان قبيله ي بوکووو گم مي شود تا اين که ميمون سخن گوي انسان نمايي به نام «ايپ» (کليز) او را نجات مي دهد و بزرگش مي کند. «جرج» (فريزر) تبديل به مردي قوي و سرزنده و خوش قلب مي شود. مدتي بعد «جرج» با «اورسلا استن هوپ» (مان) زني که از سن فرانسيسکو به بوکووو آمده و گم شده آشنا مي شود.
داستان فیلم درباره زنی به نام يشنس فيليپس می باشد. او در کارخانه لوازم آرایشی به عنوان یک گرافیست مشغول به کار است. محصول جدید شرکت یک کرم ضد پیری است اما زمانی که یشنس به طور اتفاقی درباره عوارض خطرناک استفاده مداوم از این کرم، از زبان دانشمندان و هیئت مدیره کارخانه می شنود، در صدد بر ملا کردن آن بر می آید اما ...
محتوای داستان فیلم که بر اساس دومین رمان جولی مورفی به نام Go Big or Go Home است، در مورد نوجوانی به نام ویلودین با نام مستعار دامپلین/ویل می باشد که دچار اضافه وزن شده است. ویل بخاطر این که مادرش رزی در جوانی ملکه زیبایی بوده است، احساس اعتماد به نفس زیادی دارد. او واقعا به کنایه های دیگران در مورد اضافه وزنش اهمیت نمی دهد. ویل بعد از مدت کوتاهی با پسری به نام بو آشنا می شود و بخاطر این موضوع در وضعیت فعلی خود شک می کند و تصمیم می گیرد تا مانند مادرش به یک پجنت زیبایی تبدیل شود…