هوبرت پسری همجنسگرا که در روحیه بی پروای نوجوانی خود گمشده، از مادرش به شدت متنفر است، او هر روز بین رابطه عشق و نفرت خود با مادرش بیشتر گم میشود تا اینکه مادرش او را ترک میکند، او پس از مدتی مادرش را در بانک سنت لارنس پیدا میکند، جایی که بزودی قتلی رخ خواهد داد ...
"تس" و "سم" در یک روزنامه کار می کنند اما زیاد از یکدیگر خوششان نمی آید، ولی در نهایت آنها عاشق یکدیگر شده و ازدواج می کنند. "تس" زن بسیار فعالی بوده و یکی از مشهورترین مدافعان حقوق زنان در کشور است و بخاطر بیش از حد مشغول بودنش فراموش میکند چگونه همسر خوبی باشد...
داستان فیلم شامل سه فیلم کوتاه در مورد شوریک دانش آموز می باشد. شوریک در طرفداری از یک زن باردار در اتوبوس با قلدری که اجازه نمی داد آن زن روی صندلی بنشیند، دعوا می کند. سپس آن قلدر توسط دولت مجازات می شود و به کار پاره وقت مشغول می شود تا اینکه…
ترى مكى و نيكى فرانت در سفرى دريايى با هم آشنا میشوند و هنگام جدايى قرارى براى ديدار در يك سال بعد می گذارند . اما زن در اثر تصادفى فلج میشود و به قرار نمیرسد و مرد رابطه را تمام شده تلقى میكند
روزنامه نگارى به نام «مارچلو روبينى» ( ماسترويانى ) با نوشتن مطالب جنجالى و داستان رسوايى ها تأمين معاش مى كند. او در حالى كه جاه طلبى هاى ادبى نيز دارد در منجلاب جامعه ى فاسد رم گرفتار آمده و بى اعتنا به اصول اخلاقى مى كوشد تا خودش را پيدا كند.
زوجی آمریکایی که برای سپری کردن ماه عسل خود به مجارستان رفته اند،پس از تصادف در جاده و درخواست کمک از یک کشیش در خانه شیطان گرفته می شوند و...
این فیلم داستان یک گاراگاه مطرح را روایت می کند که در جستجوی یک کیف حاوی مدارک مشخصه از یک تبهکار حرفه ای می شود است ولی...
خواننده اى به نام « آلیس » در خانه اش به قتل مىرسد ، اما قاتل او هرگز شناخته و دستگیر نمىشود. « پولا » ( برگمن ) ، برادرزاده ى مقتول ، که اکنون وارث و ساکن خانه ى او شده ، با غریبه اى « بوایه ) ازدواج مىکند که علاقه اش بیشتر متوجه اتاقک زیر شیروانى خانه است.
« ماکس » ( گابن ) تبهکار پر سابقه و قدیمى براى تأمین پس انداز ایام بازنشستگى ، محموله اى از شمش طلا به ارزش پنجاه میلیون فرانک را به سرقت برده است و هیچ کس نمىداند او عامل این دستبرد جنجالى بوده است .
در اواخر قرن نوزدهم قایقی مهاجران سوئدی را به سمت جزیره ای در دانمارک می برد. "لس" و پسرش"پله" برای یافتن کار به دانمارک می روند. آنها کاری در مزرعه پیدا می کنند اما در بدترین شرایط رفاهی قرار دارند. اما هیچکدام از آنها حاضر نیستند دست از رویای خود مبنی بر بدست آوردن یک زندگی خوب دست بکشند...