فیلم از آنجایی آغاز می شود که جیمز ( جانی دپ ) در داخل پارکی با چند بچه آشنا می شود و از آن جمله با پیتر ( فردی هایمور ) و سپس با مادر این بچه ها ( کیت وینسلت ). رفته رفته رابطه ای گرم و صمیمی بین جیمز و پیتر برقرار می شود و از آنجایی که پیتر پدر ندارد ، جیمز جای خی پدر را پر می کند و مادر پیتر از این ماجرا بسیار خوشح است ؛ اما مادر بزرگ پیتر ( جولی کریستی ) از این جریان خشنود نیست و معتقد است یک زن بدون شوهر نباید اینگونه آشکارا با یک غریبه دمخور شود ، حتی اگر آن مرد،« جی . ام . باری» باشد و …
مخترع دیوانه ای (پرایس) با عشق و علاقه، موجودی مصنوعی به نام «ادوارد» (دپ) می سازد. «ادوارد» تمامی استانداردهای جسمانی بشر را داراست و فقط دست هایش مشکل دارد. (مخترع، موقتا یک جفت قیچی در انتهای دست های او کار گذاشته است.) وقتی مخترع مهربان می میرد، «ادوارد» تنها می شود….….
داستان فیلم درباره یک گروه کوچگی از دانشجویان ارشد است که به منطقه زندگی نهنگ های قاتل میروند تا تاثیرات افزایش دمای هوا را بر زندگی این گونه نهنگ مشاهده کنند ولی هنگام بازدید و بررسی کشتی آنها دچار مشکل می شود و …..
سری مستندهای جالب و خنده دار ” کله خر ” درمورد یک عده آدم کله خراب است که دور هم جمع شدند و شوخی ها و کار های دیوانه وار انجام میدند...
داستان فیلم از جایی شروع میشود که سوزی،یک رقصنده ی باله ی آمریکایی،به فرایبورگ آلمان میرسد،تا در این آموزشگاه معروف باله،به تعلیمات خودش ادامه دهد…..
یک وکیل مدافع غمگین وکالت گروهی از بازماندگان سانحه هوایی را بر عهده دارد که درگیر یک ماجرای مرموز می شود، زمانی که موکلانش یکی پس از دیگری ناپدید می شوند …….
«الکس» (استيلر) و «نانسي» (باريمور) وقتي باخبر مي شوند که قسمت پايين يک دوپلکس قديمي خالي شده، هر دو فکر مي کنند آن چه را دنبالش بوده اند، يافته اند. اما خيلي زود پي مي برند که آپارتمان يک عيب بزرگ دارد که فکرش را نکرده بوده اند: همسايه ي طبقه ي بالاشان، «خانم کانلي» (اسل)، زني مسن است که از زندگي شان جهنمي مي سازد.....
یک مرد وکیل توسط یک کولی نفرین می شود و از آن پس به مرور کاهش وزن پیدا می کند و مدام وزن کم می کند و وزن کم می کند …
پیتسبرگ. به دنبال سقوط یک ماهواره در گورستاني دور افتاده، مردگان گرسنه تحت تاثیر امواج رادیویی زنده شده به «باربارا» (اودي) و «جاني» (استراينر)، خواهر و برادري جوان بهمراه گروهی دیگر در یک مزرعه قدیمی حمله مي کنند تا گوشت آنان را به نیش بکشند...
دانشمندی بنام «کرنک» که قدرت رویاپردازی ندارد، سعی می کند با دزدیدن رویاهای کودکان، از پیر شدن خودش جلوگیری کند…