میکی خلافکار سابق تصمیم می گیرد راه درست را پیش بگیرد ، یک شغل قانونی یقه آبی کار کند و از دوستش کلودی (بریجت فوندا) بخواهد که با او ازدواج کند. متأسفانه، قبل از اینکه عروسی اتفاق بیفتد و این زوج بتوانند شهرخود را ترک کنند، رفیق پردردسر دابز (کری الوز) از راه می رسد و از دوستانش التماس می کند که به او کمک کنند تا از یک باند مرگبار فرار کند...
"جک مک گارن" در سال 1936 به لس آنجلس می رود. او در یک سالن نمایش مشغول بکار شده و عاشق دختر رئیسش "لیلی کاوامورا" می شود. اما او توسط پدر دختر اخراج شده و به همراه او به سیاتل فرار می کند...
“فرانک مورفی” مأمور پلیس که خاطرات تلخ جنگ ویتنام همچنان آزارش میدهد، همراه دستیار جدیدش، “لایمنگود” ، عضو گروه گشت شبانه هلیکوپتر پلیس در لس آنجلس است. “مورفی” به “لایمنگود” میگوید که یکی از تفریحات آنان هنگام کار، دید زدن خانه های مردم است. در یکی از این چشم چرانیها، آنان شاهد درگیری و هفت تیرکشی دو نفر می شوند و...