پسر شبکاری که کارش رساندن پیک است قبول میکند تا دختر عصبانی یک مشتری مهم را به مقصد برساند. دو جوان با یکدیگر صمیمی میشوند و دو شب را صرف سیاحت غذا فروشیهای محلی لوس آنجلس میکنند، در همین حین شعله های عاشقی میان این دو کم کم بر افروخته میشود...
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…
در سال 1979 در توکیو، چهار خواهر متمایز از رابطه پدر سالخورده خود فاش میشوند و باعث میشوند که چهرههای شاد و احساسات درهمتنیدهشان به آرامی آشکار شود.
یک کارمند اداری که در مورد ظاهر خود ناامن است، شب ها به یک شخصیت اینترنتی نقاب دار تبدیل می شود - تا زمانی که زنجیره ای از حوادث ناگوار زندگی او را فرا می گیرد.
یک متخصص روابط عمومی کمبود تجربه و صلاحیت خود را با اشتیاق و سخت کوشی خود جبران می کند. او به طور غیر منتظره ای درگیر یک رسوایی استخدام می شود زیرا متوجه می شود که او فقط به عنوان "استخدام تنوع" استخدام شده است و سعی می کند مخالفان، مافوق های خود و همسالانش را به چالش بکشد.
داستان در مورد هیولاهایی است که از دنیای گیم به دنیای واقعی قدم گذاشتهاند و در حال نابودی هرچیزی که جلوی راهشان سبز میشود، هستند. هر قسمت از این انیمیشن به تلاش گلیچ برای یافتن هیولاها خلاصه شده است. گلیچ و تیمش باید از تکنیک های خود برای نابودی در برابر هیولاها استفاده کنند. هرکدام از قهرمانان و گروه گلیچ در این انیمیشن اسم خاصی برای خود انتخاب کردهاند. این بازیها سرنوشت متفاوتی از یک سرگرمی دارند و نابودی یا بقای کره زمین در دستان آنها قرار دارد…
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...