ايرما، فاحـشهای در يكی از محلههای فقير پاریس است. نستور پاتو كه افسر پليس است، برای اجرای قانون به كازانووا می آيد اما به دليل بدشانسی از كار اخراج میشود. آشنايی نستور با ايرما، مسير جديدی را در زندگی هر دوی آنها میگشايد.
سن فرانسیسکو. «جو کلى» ( لمون ) با «کرستن آرنسن» ( رمیک ) آشنا میشود و خیلى زود با او ازدواج میکند. « جو » عادت به نوشخوارى دارد و ظرف چند ماه « کرستن » را نیز معتاد به الکل میکند...
"پاتریک" پس از اینکه پدر خود را از دست می دهد برای زندگی نزد عمه خود می رود. اما وقتی مجری وصیت پدرش نسبت به شیوه زندگی او اعتراض می کند، مشکلاتی پیش می آید...
کِلی به جاهای مختلف سفر می کند تا پولی به دست بیاورد تا زمینی برای خودش بخرد. در زمان مناسب، او "جکی" را نجات می دهد.زمانی که جکی عاشق او می می شود . برنامه های کلی تغییر می کند ...
یک زن زندانی به بیرون از زندان به یک هتل محافظت شده منتقل می شود تا شاید سازمان مبارزه با مواد مخدر بتواند او را قانع کند که علیه خلافکاران شهادت دهد...