ملیسا می فهمد که شوهر جدیدش ، کوین ، یک لاس زن است و هیچ جاه طلبی ندارد. این دو در حالی که کوین تا زمان نهایی شدن طلاق در خانه می ماند ، هم اتاقی می شوند ، اما وقتی جسد مرد پیدا می شود ، همه چشم ها به ملیسا دوخته می شوند...
یک تعداد زن و مرد به شدت زخمی شده در یک آسایشگاه متروکه بیدار می شوند و تنها می فهمند که یک سرایدار سادیستی کلید آزادی و پاسخ های هولناک را در مورد هویت واقعی آنها را دارد ...
یکی از معدود رانندگان شریف یدککش در شهر، همه چیزش را در سفری ناامیدانه به خطر میاندازد تا به سلطان جادهها بدل شود و بتواند مایحتاج خانوادهی در حال تقلای خود را فراهم کند...
سریال درباره ی دختری جوان به نام ماری استوارت (Mary Stuart) ملکه اسکاتلند هست. ماری نوجوان یک ملکه خودکام ، زیبا و احساسی است که تازه به قدرت رسیده. او همراه با ۳ دوست صمیمی خودش به فرانسه فرستاده میشه و برای تضمین اتحاد استراتژیک اسکاتلند ، با فرانسیس پسر جذاب پادشاه فرانسه نامزد میکنه ولی این پایان بازی نیست و داستان به سیاست و دین و برنامه هایی که به احساس و قلب ربطی نداره کشیده میشه...