داستان فیلم مربوط به زندگینامهٔ فرانک ابگنیل است، کسی که شهرتش را به خاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبرداری و حقههای فرارش از دست ماموران بهدست آورد. او در دهه شصت میلادی و در ۱۶ سالگی توانسته بود، چکهای جعلی که مجموعاً به مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان نقد کند، طوری که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلیبودن چکهای او نبود و تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و در ۲۶ کشور جهان به این کلاهبرداریها دست زد. اَبیگنِل به خاطر عضویت جعلی که در «خطوط هوایی سراسری آمریکا» داشت، میتوانست بهصورت رایگان در هتلها اقامت کند و تمام هزینههای غذا و تفریحش بهطور مستقیم به شرکت ارسال میشد. حتی خودش را به عنوان وکیل جا زد و در چندین پروندهٔ دادگاهی شرکت داشت. او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر شد و به دوازده سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت خود به خدمت سازمان افبیآی درآمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند.
جوی 2 روز فرصت دارد تا 12 ماشین بفروشد تا شغلش را حفظ کند و عشقش را راضی نگه دار.اما اوضاع بدتر میشود. او در حال شعبده بازی با 3 خریدار است که یک مرد با مسلسل به نمایندگی ماشین داخل می شود و همه را گروگان می گیرد...
یک متخلف کارگری که مشروط شده است سعی می کند با دختر نوجوان خود ارتباط برقرار کند. در همین حال، شریک فریبکار سابق او می خواهد او را بکشد و یک وکیل بلندپرواز سیاسی می خواهد او را زندانی کند...
یک روانی، پس از اینکه از زندان آزاد می شود به محله قدیمی اش باز می گردد. او به دنبال زنی است که قبلاً قصد داشته به او تجاوز کند و مردی که از آن زن محافظت می کرده...