مستندی در مورد “بروس مک لارن”، مرد نیوزیلندی که کمپانی مک لارن را تاسیس نمود. مکلارن که با نام تجاری مکلارن-هوندا نیز فعالیت میکند، یک تیم مسابقات فرمول یک و بخشی از گروه مکلارن است که دفتر مرکزیاش در ووکینگ، ساری در انگلستان قرار دارد…
یک مامور سابق سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) زندگی آرامی را در سوئیس آغاز کرده که در ماموریتی ناخواسته همسر خود را از دست می دهد و مجبور به ایستادن در مقابل شاگرد سابقش و پایان دادن به آخرین ماموریت خود می شود که اینبار رنگ و بویی شخصی دارد...
«تری» یک دلال ماشین است که زندگی آرامی دارد. او همیشه از گذشته اش در حال فرار بوده و از کلاهبرداری های عمده دوری می جوید. اما در ادامه یک مدل زیبا به اسم «مارتین» که در گذشته همسایه آنها بوده بسراغش می آید و به او پیشنهاد می دهد که رهبری عملیات سرقت از یک بانک در شهر لندن را به عهده بگیرد که در صورت موفق بودن، میلیون ها پوند پول نقد و جواهرات عاید آنها می شود...
برت مونرو پيرمرد نيوزلندي است که عاشق سرعت و به جا گذاردن رکوردهاي جديد سرعت بر روي زمين است. وي صاحب موتوري است که 42 سال پيش در زمان جنگ جهانی دوم آنرا خريداري کرده و در طول اين سالها تغييرات زيادي در وضعيت ظاهري و موتور آن بوجود آورده، به طوري که موتورش که آنرا سرخپوست مي نامد از قابليت بالايي در سرعت برخوردار شده است و می تواند با موتورهای بسیار جدیدتر به رقابت بپردازد. برت تصميم مي گيرد در مسابقه جهانی رکورد سرعت در بارنويل آمريکا شرکت کند و موتورش را به آزمايش بگذارد اما او مشکل بیماری قلبی دارد و حضورش در این مسابقه بسیار خطرناک است در نتيجه تصميم مي گيرد و...
اکتبر سال ۱۹۶۲٫ یک هواپیمای جاسوسی امریکا در آسمان کوبا به پرواز در می آید و عکس هایی از محل استقرار موشک های دوربرد اتمی اتحاد شوروی در آن کشور می گیرد. به این ترتیب تعارض میان امریکا و شوروی بالا می گیرد و جهان در آستانه ی یک جنگ دیگر قرار می گیرد …
«هري دالتن» (برازنان)، زمين شناس متخصص آتش فشان ها، براي تحقيق به شهري نزديک قله ي آتش فشان اينک خاموش دانته مي رود و از نشانه هايي در مي يابد که آتش فشان هنوز فعال است. شهردار شهر که مادري مجرد به نام «ريچل واندو» (هميلتن) است، حرف او را مي پذيرد، اما ديگر مسئولان به دليل توريستي بودن منطقه، حاضر نمي شوند مردم را به فرار از شهر وادارند.
در مرکز پژوهش براي يافتن حيات در خارج از زمين، «دکتر فيچ» (کينگزلي) ناگزير است موجودي را که به طور مخفف «سيل» مي نامد نابود کند، اما «سيل» مي گريزد. جست و جوي «فيچ» براي يافتن او بي نتيجه مي ماند. تا اين که «سيل» که شبيه دختري چهارده ساله است بر اثر تکثير، تبديل به دختري بيست ساله مي شود...
"داک مکوی" با کمک همسرش، "کارول" و سوداگری فاسد و قدرتمند به نام "جک بنیون" از زندان آزاد می شود تا نقشه ی "بنیون" را برای سرقت از بانکی در یکی از شهرهای کوچک تکزاس عملی کند ...
جوی 2 روز فرصت دارد تا 12 ماشین بفروشد تا شغلش را حفظ کند و عشقش را راضی نگه دار.اما اوضاع بدتر میشود. او در حال شعبده بازی با 3 خریدار است که یک مرد با مسلسل به نمایندگی ماشین داخل می شود و همه را گروگان می گیرد...
«ستوان فارل» (کاستنر)، افسر اطلاعات نیروی دریایی با زنی به نام «سوزان» (یانگ) آشنا می شود. در حالی که متوجه می شود «سوزان» محبوبه ی وزیر دفاع، «دیوید برایس» (هاکمن) نیز هست. خیلی زود «سوزان» به قتل می رسد و «تام» یقین پیدا می کند که «دیوید» قاتل است…