کارآگاه باب هایتاور با در دست گرفتن امور به دست خود، سعی می کند به یک فرقه شیطانی نفوذ کند تا دختر ربوده شده خود را نجات دهد و انتقام قتل همسرش را بگیرد...
یک خلبان به مدت 12 ساعت کنترل یک هواپیمای بدون سرنشین را از راه دور به عهده می گیرد تا با طالبان بجنگد. پس از آن به خانه می رود، اما او سراسیمه است که چرا این ماموریت را انجام داده؟ آیا این کار باعث به وجود آمدن تروریست های بیشتری شده؟ یا اینکه آیا او برای یک جنگ بی پایان مبارزه کرده است؟
قبل از اینکه «چارلز ژاویر» (جیمز مکآووی) و «اریک لنشر» (مایکل فسبندر) به نامهای پروفسور ایکس و مغناطیس مشهور شوند، دو مرد جوان بودند که به قدرتهای بخصوصشان پی می بردند. قبل از اینکه به دشمنان قسم خورده تبدیل شوند، آنها بهترین دوستان یکدیگر بودند و به همراه دیگر جهش یافتگان در مقابل بزرگترین تهدید جهان صف آرایی کردند. و در همان زمان بود که اولین اختلافات در بین آن دو شکل گرفت...
مردی از کما بیدار می شود و در میابد که شخصی دیگر هویت او را دزدیده و اکنون هیچکس، حتی همسر خودش حرفش را باور نمی کند. او قصد دارد به کمک زنی جوان، هویت خود را اثبات کند...
در نوامبر سال ۱۹۷۰ تمامی تیم فوتبال به همراه مربیان دانشگاه مارشال در یک سانحه ی هوایی جان باختند. در بهار همان سال به مربیگری “نیت رافن”، بازیکنی که بخاطر مریضی اش پرواز مرگبار را از دست داده بود دانشجویان برای متقاعد کردن شورای حکام، متحد شدند. رئیس دانشگاه”دان دد من” می بایست مربی جدیدی را پیدا کند و بعد از آن می بایست بازیکنان جدیدی را بیابد…
«مايک نورتن» جوان که تازه به استخدام پليس مرزي درآمده، به طور تصادفي کارگر غيرمجاز مکزيکي، «ملکيادس استرادا» را مي کشد. مقام هاي محلي تصميم مي گيرند حادثه را لاپوشاني و پرونده را مختومه اعلام کنند. اما صاحب کار «ملکيادس»، «پيت پرکينز»، با هدف اجراي عدالت شخصي، «مايک» را مجبور مي کند تا جسد «ملکيادس» را از گور بيرون بکشد و سپس سوار بر اسب هم راه يک ديگر و جسد به سوي مکزيک به راه بيفتند...
میسی، دختر یک کشاورز، جذب نیت، مرد جوانی می شود که جان پدرش را نجات می دهد. مشکل زمانی پیش میآید که مردی متین از او خواستگاری میکند و در مورد گذشته گیجکننده نیت باخبر میشود...
پیش از انقلاب کوبا یک دختر آمریکایی به اسم کتی میلر (دیگو لونا) که پدرش به عنوان رئیس نمایندگی شرکت فورد در هاوانا تعیین شده به همراه والدین و خواهر کوچکترش به کوبا می رود . وی در آنجا با یکی از کارکنان هتل محل اقامت آنها به نام خاویر (رومالو گارای) آشنا می شود و ...
«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» خود را با «دکتر بادي رايدل» (نيکلسن)، روان درمان گري معروف رودررو مي بيند...
شش جوان بزرگسال در حین اقامت در یک عمارت دورافتاده، شیاطین درونی خود را در طول یک بازی ساده به نام «تابو» آشکار میکنند. آنها یک سال بعد دوباره دور هم جمع میشوند، اما خیلی زود متوجه میشوند که یکی از آنها به خاطر خطاهای اخلاقیشان قصد کشتن بقیه را دارد.
یک دختر نوجوان یتیم توسط زوجی به سرپرستی گرفته میشود. اما زمانی که به خانه ی آن ها می رود، می فهمد که آن زن و شوهر مهربانی که به نظر می رسیده اند، نیستند...
داستان سریال درباره یک اسکیت باز نمایشی است که پس از یک سقوط که تقریباً می توانست موجب پایان دادن به حرفه شود، اما فرصتی برای ادامه دادن به حرفه خود پیدا می کندو ….
داستان این سریال کمدی که شبیه فیلم های کمدی مستقل آمریکاییست، درباره شخصي به نام "فيل ميلر" است كه تنها بازمانده كره زمين است. او قبلاً یک انسان معمولی بوده که خانواده اش رو دوست داشته و از شغلش متنفر بود. اما الان او تنها امید بشریت است...آیا او موفق می شود شخص دیگری را زنده بر روی کره زمین پیدا کند؟ لازم به ذکر است که اين سريال با ايده اورجينال منحصر به فردش شبيه هيچ سريالي نيست...