در این قسمت "جان ویک" (کیانو ریوز) برای پرداخت یک بدهی دوباره به دنیای جرم و جنایات زیر زمینی بازمیگردد و همانجا متوجه می شود که جایزهی بزرگی برای مرگش در نظر گرفته اند...
یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و …
رامونا و بیزس نام دو خواهر خانواده “ کواِمبی ” است. رامونا (جویی کینگ) دختر کوچکتر خانواده است و از اینکه به او کم توجهی می شود ناراحت است ولی سعی دارد تا خودی نشان دهد ، او که بچه ای باهوش و ماجراجو است تلاش می کند تا با همکاری خواهرش ، “ بیزس ” (سلنا گومز) از از دست دادن خانه شان جلوگیری کند زیرا پدر خانواده شغل اش را از دست داده و در صورت عدم پرداخت اقساط خانه به بانک خانه اشان به تصرف بانک می افتد و مادرشان نیز مجبور است با وجود این شرایط سخت کار کند و . .
"گری" و "سم" برادر و خواهری جدانشدنی هستند که دیگران تصور می کنند آنها در حقیقت عاشق یکدیگر هستند.آنها با هم توافق کرده و تصمیم می گیرند از دنیای خود خارج شده و عشق حقیقی را پیدا کنند...
پنج مرد در حالی که دست و پای آنها بسته شده است در یک انبار به هوش میآیند ، آنها یه یاد نمی آورند چه کسی بوده اند و حالا برای زنده ماندن مجبورند بدانند چه کسی خوب است و چه کسی بد...
یوری اورلف یک اوکراینی ساکن آمریکاست که در آپارتمانی شیک در شهر نیویورک به همراه همسرش زندگی می کند . او که به کار قاچاق بین المللی اسلحه مشغول است به نقاط جنگ خیز جهان سفر می کند تا سلاح های جنگی خود را به صورت غیر قانونی به مشتریانش بفروشد . او دو مشتری بسیار خوب در آفریقا داشته و به تازگی بازار بسیار خوبی برای فروش سلاح به یک ژنرال بازنشسته در اوکراین پیدا کرده است . یوری اکنون سالهاست که به اینکار مشغول است و به تازگی دچار این تردید شده که آیا کار او از نظر انسانی و اخلاقی درست است یا نه ؟ در همین حین یک پلیس بین الملل به اسم والنتین نیز در تعقیب اوست . والنتین معتقد است با دستگیری یوری می تواند جان بسیاری از افراد بی گناه را نجات دهد...
شيکاگو، سال 2035. روبات ها در همه جا به عنوان کارگر يا پيشخدمت به کار گرفته شده اند. در حالي که به سه قانون روباتي پاي بند هستند که ظاهرا باعث مي شود به آدم ها لطمه اي نزنند. تا اين که کارآگاه ويژه ي جنايي به نام «دل اسپونز» (اسميت) به شدت به روبات ها شک مي کند و سرانجام رودرروي روباتي به نام «ساني» مي شود که تکامل پيدا کرده و به ضوابط «سه قانون روباتي» پاي بند نيست...
در حالی که در روز کریسمس که همه مشغول خرید لباسها و وسایل نو هستند «جاناتان» و «لیلی» به طور تصادفی با هم آشنا می شوند و با هم به خرید سال نو می پردازند. اما جاناتان در طی همین آشنایی کوتاه به لیلی علاقه مند می شود و از او می خواهد که اسمش و آدرسش را برای دوستی نزدیکتر به او بگوید اما لیلی که دختری انگلیسی و زیبا است به جاناتان این قول را می دهد که اگر در شهر به این بزرگی باز هم به صورت اتفاقی یکدیگر را دیدیم این رابطه دوستی ادامه دارد. از قرار ماجرا در همان شب کریسمس دوباره به طور تصادفی جاناتان، لیلی را در یکی از فروشگاه های شهر لس آنجلس می بیند و حالا است که خوشبختی و بخت و اقبال در این شب رویایی برای این دو زوج رقم می خورد…
داستانی جنایی در مورد یک شب یه یادماندنی در زندگی مامور گشت، "ری ماندل" و دستیار تازه کارش، "نیک هلند" می باشد. "ماندل" و "هلند" در حال تعقیب و شکار دو قاتل پلیس هستند اما باید با یک شهر هم درگیر شوند …
داستان فیلم درباره والدینی میباشد که در حال حاضر با مشکلات مالی بسیاری دست پنجه نرم میکنند. اوضاع آنها زیاد خوب نیست و نمیخواهند که دخترشان نیز از این موضوع بویی ببرد...
دنی ریگان در اداره پلیس بوستون مشغول به کار میشود و با کارآگاه لنا پیترز، دختر ارشد یک خانواده برجسته مجری قانون، همراه میشود تا با هم برای برقراری عدالت در شهر تلاش کنند.
داستان چهار زن نیویورکی را در دهه 1990 دنبال می کند که در مورد روابط عاطفی خود با یکدیگر صحبت می کنند و با چالش های زندگی زنانه در آن زمان دست و پنجه نرم می کنند.
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و به خاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی میافتد اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره...