یک سگ به نام مستر پیبادی و شرمن پسرخوانده انسانی اش پس از اتفاقاتی در زمان سفر می کنند و در پی اصلاح تغییری که در تاریخ به وجود می آورند با شخصیت های معروفی دیدار میکنند …
هنگامی که دشمنان ''بوریس''، ''ناتاشا'' و رهبر ''بی باک'' به دنیای واقعی با یک طرح نابکارانه فرار کردند، ''راکی'' و ''بول وینکل'' همین کار را انجام داده و با یک مامور جوان اف بی آی همراه می شوند تا آن سه را متوقف کنند.
داستان با سه کودک و یک اسب آغاز میشود، دودلی قصد دارد در آینده یک افسر سلطنتی بشود نل میخواهد دنیا را ببیند و اسنیدلی میخواهد آدم بده باشد و به دور دنیا سفر کند ...
پس از سقوط يک هواپيما در جنگلي در افريقا، پسري به نام «جرج» در ميان قبيله ي بوکووو گم مي شود تا اين که ميمون سخن گوي انسان نمايي به نام «ايپ» (کليز) او را نجات مي دهد و بزرگش مي کند. «جرج» (فريزر) تبديل به مردي قوي و سرزنده و خوش قلب مي شود. مدتي بعد «جرج» با «اورسلا استن هوپ» (مان) زني که از سن فرانسيسکو به بوکووو آمده و گم شده آشنا مي شود.
جاسوسهای کارتون کلاسیک، بوریس و ناتاشا، ماجراجویی زنده خود را آغاز می کنند. این دو نفر که معمولا شرور هستند، پس از رفتن به آمریکا برای یافتن یک میکروچیپ مهم، شروع به زیر سوال بردن اینکه برای چه کسی و چرا کار می کنند...