این اثر به کاوش در زندگی و میراث جان کندی، کمدین سرشناس و خاطرهساز، اختصاص دارد. کندی در سال ۱۹۹۴ و تنها در ۴۳ سالگی، بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست.
مراسم ازدواج نیتا با حادثه عجیبی بر اثر سقوط سنگ انجام نمی گیرد. نیتا که پریشان شده نزد جادوگر قبیله می رود تا علت حادثه را دریابد. جادوگر به او می گوید که چون او در کودکی از کینای خرس طلسمی را گرفته است، او نمی تواند با کس دیگری ازدواج کند مگر اینکه ظرف مدت ۳ روز آن طلسم را به اتفاق کینای در بالای آبشار کوکانی بسوزاند و ...
"بابانوئل" در حقیقت شیطانی است که در شرط بندی با یک فرشته شکست خورده و مجبور است اسباب بازی و شادی به کودکان هدیه بدهد. اما وقتی مدت شرط به پایان می رسد، او به راههای شیطانی خود بازمی گردد....…
یک شکارچی جوان بنام"کنی"، برای تفریح خرسی را می کشد. بعد از این اتفاق او بطرزی اسرار آمیز به یک خرس تبدیل می شود تا مجازات عملی که انجام داده را ببیند...
«جکی» در یک فروشگاه لوازم ورزشی کار می کند و مهارت چندانی در بخش فروش ندارد اما در عوض کونگ فو کار ماهری است. او خیلی اتفاقی، وارد ماجرای دزدی بزرگی می شود و در یک مبارزه قهرمانانه جلوی دزدها را می گیرد. این اتفاق جکی را وارد ماجرایی پیچیده می کند.
مارک کیهیل یک مرد خانواده خوب با همسری مهربان و دو فرزند فوق العاده است. مارک همچنین یک قاتل است که توسط آخرین قربانی خود، یک بلوند، که در بدترین مواقع در اتاق خوابش ظاهر می شود، تسخیر می شود. زندگی او زمانی پیچیدهتر میشود که او درگیر نقشههای دو شریک تجاری، یکی از همسر شریک و دوستشمیشود....
بیگانگان فضایی با سرهای مخروطی شکل به کره ی زمین آمده اند تا زندگی میان انسان ها را تجربه کنند. اما طولی نمی کشد که آن ها از طرف مامورین دولت مورد ظن قرار گرفته و تعقیب می شوند...
جاسوسهای کارتون کلاسیک، بوریس و ناتاشا، ماجراجویی زنده خود را آغاز می کنند. این دو نفر که معمولا شرور هستند، پس از رفتن به آمریکا برای یافتن یک میکروچیپ مهم، شروع به زیر سوال بردن اینکه برای چه کسی و چرا کار می کنند...
ژنرال آمریکائی، "اسلاین" به دو تن از بهترین مأمورانش دستور میدهد تا کنترل یک موشکانداز را به دست بگیرند. در همان حال قرار میشود دو تن از دستوپاچلفتیترین مأموران بهعنوان آن دو نفر جا زده شوند...
بیگ برد توسط یک مددکار اجتماعی مزاحم به نام میس فینچ فرستاده می شود تا دور از خیابان سِسَم زندگی کند. او ناراضی از آنجا فرار می کند و بقیه باند خیابان سسامی را وادار می کند تا برای یافتن او به سفری بروند...