دوبلین، سال ۱۹۰۴. جیمز جویس با نورا بارناکل، خدمتکار هتلی که به تازگی از گالوی آمده است، صحبت میکند. نورا با صراحت و بیتکلفی خود جویس را مجذوب میکند و جویس خیلی زود او را متقاعد میکند که با او به تریست برود...
پیشخدمتی با مردی خوش چهره به نام "آدام" برخورد می کند و پس از مدت کوتاهی آنها عاشق و اعلام نامزدی می کنند.پس از مدت کوتاهی "آدام" با خواهر او رابطه ای مخفیانه برقرار میکند.خواهر سوم و متاهل آنها با وجود با خبر بودن از روابط او هنوز به "آدام" علاقه مند است و...
“مایکل لینچ” بدنامترین تبهکار دوبلین است.سرقتهای بی پروای او برایش اسم و رسمی به وجود آورده است.او بیشتر به تصویری که از خود به جای می گذارد اهمیت می دهد تا ...