نيويورک، سال 1959. «ليو بلوم» حسابرس (برادريک)، «ماکس بيالي استاک» (لين) تهيه کننده ي مفلس نمايش هاي برودوي را مجاب مي کند که با يک نمايش ناموفق بيش از يک نمايش موفق مي توان پول در آورد: حاميان مالي در اين جا نخواهند پرسيد که سرمايه هاي شان کجا رفته است. اما نمايش موزيکالي که انتخاب مي کنند و فروش نکردنش تضمين شده، موفق از آب در مي آيد...
نیک و بث برای مراسم عروسی شب کریسمس که مدت ها در انتظارشان بود آماده می شوند زیرا قصد دارند "کسب و کار خانوادگی" را از پدر نیک، بابانوئل که رسماً بازنشسته شده است، تحویل بگیرند...