Joseph Lindsey

یک کشیش بازنشسته ارتش و یک دختر جوان از یک خانه خراب با هم متحد می شوند و باغ معجزه آسایی را لمس می کنند...

داریل با دختری آشنا می شود که به او کمک می کند تا شغلی صادقانه در رانندگی پیدا کند. او می خواهد پس انداز کند و یک کلوپ شبانه باز کند. اما پس از آن سنگهای قیمتی و ضرب وشتم ظاهر می شوند...

پس از اینکه زندگی شادش از کنترل خارج می شود، او از تگزاس نام خود را تغییر داده،به لوئیزیانا می رود و مشغول موعظه کردن از طریق رادیو می شود...

روایت سه رفیق که به دنبال هیجان در خیابان ها، دست به کارهای خطرناکی زدند...