محاکمه دختر جوان متهم به قتل در حال برگزاری ست, وکیل مدافع دختر تلاش می کند تا عوامل سوق دهنده این دختر به قتل ,فحشا و پستی را که در حقیقت مادر مذهبی و پیوریتیک اوست, به همگان نشان دهد...
پس از اختراع یک دستگاه ضد جاذبه، دانشمند توماس ادموندز و دخترش مری در مسابقات ملی هوایی در کلیولند، اوهایو در جستجوی خلبانی برای نشان دادن دستگاه شرکت میکنند و باب ریموند، از گشت مرزی ایالات متحده، انتخاب میشود.
"لائورا" که در یک خانواده کارگر بزرگ شده است، تصمیم می گیرد در عوض ازدواج با پسر همسایه، دعوت "ویل بروکتون" ثروتمند را بپذیرد. او پس از اینکه عاشق جوانی به نام "جک مدیسون" می شود، "ویل"را ترک می کند تا منتظر بازگشت او از ماموریتی طولانی مدت شود...
دو فروشنده بیمه که سریع صحبت می کنند، با مری که در حال فرار از دست مادر ثروتمندش است، ملاقات می کنند و آنها موافقت می کنند که به او در امر اداره هتل کمک کنند. وقتی متوجه می شوند که هتل ویران شده و تقریباً متروکه شده است، یک کمپین روابط عمومی ساختگی راه اندازی می کنند که هتل را به عنوان یک استراحتگاه مورد علاقه ثروتمندان معرفی می کند...