وقتی "کاستر" و ارتش هفتم سواره نظام توسط سرخپوستان نابود می شوند،همه انتظار شرایطی بدتر را می کشند."کاپیتان ناتان بریتلز" دستور گشت زنی در منطقه را دریافت کرده و مامور می شود تا "آبی آلشرد" همسر یکی از فرماندهان و برادر زاده او را برای حفظ امنیتشان همراهی کند و...
وقتی یک غریبه مشکوک وارد شهر می شود تا به دوست جدید خود بپیوندد، همه تصور می کنند او هفتیرکشی مزدور است. اما در حالیکه تازه وارد با طبیعت بی قانون تجارت دوست خود آشنا می شود، آن دو تبدیل به دشمنان قسم خورده هم می شوند و...
« کول هاردین » ( کوپر ) به ناحق به اتهام اسب دزدى دستگیر مىشود. « روى بین » ( برنان ) قاضى شهر که به سختگیرى و خشونت شهرت دارد ، در دادگاهى « ضربتى » او را به مرگ محکوم مىکند. اما « کول » از علاقهى قاضى به نمایشگرى مشهور به نام « لیلى لنگترى » ( باند ) استفاده مىکند و مىگریزد.
تالبوت، با جعل اسناد و اعمال زور، بر منطقهای وسیع حکومت میکند و مردم را به شدت تحت فشار قرار میدهد. گروهی مرموز به نام "سوارکاران شب" برای مقابله با ظلم و ستم او دست به کار میشوند.
دلیجانى که از خطهاى در معرض خطر حمله ى سرخپوستان میگذرد ، مکان تقابل شخصیتهایى متضاد میشود و از جمله رابطه اى نجاتبخش را میان « رینگوکید » ( وین ) و « دالاس » ( ترور ) پاکدل به بار می آورد.
پس از اختراع یک دستگاه ضد جاذبه، دانشمند توماس ادموندز و دخترش مری در مسابقات ملی هوایی در کلیولند، اوهایو در جستجوی خلبانی برای نشان دادن دستگاه شرکت میکنند و باب ریموند، از گشت مرزی ایالات متحده، انتخاب میشود.