« وايات ارپ » ( فاندا ) كلانتر شهر تومستون مى شود تا با كمك « داك هاليدى » دائم الخمر ( ماتيور ) ، انتقام مرگ برادرش را بگيرد . سرانجام كار « وايات » به دوئل با خانواده شرارت پيشه ى « كلانتن » ( كه عامل مرگ برادرش بوده اند ) در اوكى كورال مى كشد...
خون آشام های که در یک شهر آمریکایی زندگی میکنند. آنها از ضدآفتاب برای محافظت از پوستشان در مقابل نور خورشید استفاده می کنند. فرزند ون هلسینگ با عواقب ...
مارتین اشتیخر پس از فرار از زندان، برای فرار از دست پلیس، یک کودک دوازده ساله را به گروگان میگیرد. به مرور زمان، این کودک، که "اشتیچ" نامیده میشود، از او خوشش میآید و شیطنتهای او را تحسین میکند. اشتیچ نیز به این کودک علاقهمند میشود و او را به دوست خود تبدیل میکند...
مجموعه ای از قتل های خشونت آمیز و عجیب و غریب باعث سردرگمی مقامات شده اند. بعد از این اتفاق یک دکتر در شهری کوچک تصمیم می گیرد خود به تنهایی با این اوضاع مقابله کند...
در آینده زمین دیگر غیر قابل سکونت است ، پس مردم به ساخت مستعمراتی در ماه میپردازند. مردی روانی تصمیم به نابود کردن این مستعمرات به وسیله ی ربات ها و سفینه های خودکارش در ماه میکند. حال تنها کسانی که میتوانند سد راهش شوند سه نفر و یک رباط سگشان میباشد...
داستان فیلم در مورد یک ف.ا.ح.ش.ه خانه در آلمان نازی است که سربازان خسته برای استراحت به آنجا می آیند اما این همه ماجرا نیست و دستگاه های شنودی در این مکان وجود دارد که برای بدست آوردن اطلاعات شخصی و سو استفاده از آن ها است ...
فیلم داستان کارآگاه خصوصی به نام "فیلیپ مارلو" و تلاش او برای پیدا کردن "ولما" رقاص یک کلوپ شبانه و دوست دختر "موس مالوی" تبهکاری که تازه از زندان آزاد شده را روایت می کند...
یک کارگردان چندین هشدار از طرف سرایدار خانه ای را که در آن هفت قتل پنهانی انجام شده است را نادیده می گیرد و فیلمبرداری را با گروهش شروع می کند. با این حال، آنها روحی را از قبرستان مجاور احضار می کنند...
ریچارد گتلینگ ، سعی دارد مسلسلی که اختراع کرده را به دولت بفروشد ، اما تارپاس ، ایده های دیگری دارد و او را با نمونه اولیه اش می دزد . سپس تانر در پی دستگیر کردن آنها بر می آید ...
پس از مرگ «مارکوس اورليوس آنتونيوس» (گينس)، فرزند خوانده اش «ليويوس» (بويد) که نامزد اصلي حکومت به شمار مي آيد، تاج و تخت را به «کومودوس» (پلامر) پسر نامتعادل «سزا» مي سپارد و با اين کار باعث رنجش دختر امپراتور، «لوسيلا» (لورن) مي شود...
برده ای به نام «اسپارتاکوس» به خاطر اندام ورزیده اش به عنوان گلادیاتور انتخاب می شود تا آموزش ببیند. مربی و تمامی ساکنان آن مکان که اسپارتاکوس در آن آموزش می بیند مردان خبیثی هستند که برای جان برده ها و کنیز ها ارزشی قائل نمی شوند. در این بین اسپارتاکوس با زنی آشنا می شود که کنیز است. بعد از مدتی به خاطر برخی مسائل اسپارتاکوس مربی خود را می کشد و با دیگر برده ها از مکان آموزش که مانند زندان است می گریزند...
"توماس فرل" وکیلی است که موفقیت خود را به دفاع از اشخاص فاسد بدست آورده. او هیچگاه اعتقادی به شکست از حرفه اش ندارد تا اینکه با رقاصی به نام "ویکی" آشنا می شود و...