بردلی موراهان یک نقاش سالخورده است که به طرز خلاقانه ای از زندگی خود در نیویورک ناامید شده است. او تصمیم می گیرد در یک جزیره دورافتاده در استرالیا به دنبال الهام باشد، جایی که با یک زن جوان جذاب ملاقات می کند...
پس از مشاجره با جف، جیجت با والدینش به تعطیلات می رود. پدر گیجت جف را به هاوایی دعوت می کند تا دخترش را غافلگیر کند، اما وقتی جف گیجت را در آغوش ادی پیدا می کند، نقشه نتیجه معکوس می دهد...
"پاتریک" پس از اینکه پدر خود را از دست می دهد برای زندگی نزد عمه خود می رود. اما وقتی مجری وصیت پدرش نسبت به شیوه زندگی او اعتراض می کند، مشکلاتی پیش می آید...