مردی که سوگند خورده است از خشونت دوری کند، همراه عموزادههایش در یک کارخانه یخ شروع به کار میکند. اما زمانی که آنها یکی یکی بطرز مرموزی ناپدید میشوند، او مجبور میشود سوگندش را زیر پا بگذارد…
تانگ هو- یوئن (جکی چان) برای گرفتن انتقام استادش که چند سال پیش به دست استاد چونگ کشته شده راهی قبیله ی چونگ میشود. همراه او بانو ژونگ، بیوهی استاد و دختر او لان نیز هستند. قبیله ی نایگا که در کارهای خلاف و غیر قانونی دست دارد و دشمنی دیرینهای نیز با قبیله ی چونگ داشته است، از موقعیت سوءاستفاده کرده و تلاش میکند تا با جذب تانگ به سمت قبیله ی خود، از او در شکست دادن قبیله ی چونگ کمک بگیرد.
وونگ فی هونگ (کوان تاک هینگ) و شاگردش (سامو هونگ) به یک رزمی کار جوان آینده دار (کارتر ونگ) در تایلند کمک می کنند تا یک باند اراذل و اوباش را متوقف کند...
«چن چن» به دنبال مرگ مرموز استادش به چین باز می گردد. در آنجا او با ژاپنی های نژاد پرستی مواجه میشود، و بر خلاف دوستانش در مقابل ظلم آنها ساکت نمی ماند و با بهره گیری از تخصصش در هنرهای رزمی، در مورد مرگ استادش تحقیق می کند.
«تانگ لانگ» به ایتالیا می رود تا به خویشاوندانش در گرداندن رستورانشان کمک کند. اوباش محله که تا بحال از خویشاوندان او باج می گرفتند، با آمدن لانگ در میابند که دیگر نمی توانند مانند سابق به کارشان ادامه دهند و از این رو رئیس آنها برای شکست دادن لانگ یک استاد رزمی آمریکایی را استخدام می کند.