خواهر مارینا، یک راهبه بسیار غیرمتعارف، در تابستان 1994 به ال پارال، مدرسه شبانه روزی پسران که تهدید می شود به زودی تعطیل می شود، فرستاده می شود. با اینکه بچهها با همه نوع شوخیها از خواهر مارینا استقبال میکنند، اما کمکم به چیزی شبیه به خانوادهای که هرگز نداشتهاند تبدیل میشوند...
رزا که در آستانه ۴۵ سالگی قرار دارد، ناگهان متوجه میشود که تمام عمرش را صرف خدمت به دیگران کرده است. از این رو تصمیم میگیرد همه چیز را پشت سر بگذارد، سکان زندگی خود را به دست بگیرد و رویای خود را برای راهاندازی کسبوکار شخصی دنبال کند.
بعد از اینکه پدره "آلما" درختی با قدمتِ 2000 ساله را برای افتتاح رستوران خود به فروش می رساند ، پدربزرگش بعد از دوازده سال برای بازیابی درخت به پیش "آلما"سفر می کند و ...