گروهبان "دروگو" به قلعه ای در مرز بیایان و کوهستان فرستاده می شود . ماموریت پادگان ، جلوگیری از حمله احتمالی تارتارها از طرف دیگر بیابان است . برخی افسران مشتاقانه منتظر حمله هستند ، برخی دیگر اعتقادی به آن ندارند و برخی از تهدید مبهم استفاده می کنند تا حرفه کاری خود را به جلو ببرند . اما آنها همه چیز خود را قربانی کرده اند ...
در ایتالیا، دانیله دومینیچی، قمارباز و استاد شعر، به شهر ساحلی ریمینی می رسد و برای چهار ماه در دبیرستانی استخدام می شود و جایگزین معلم دیگری می شود. رابطه او با شریک زندگی خود مونیکا در بحران است و او بیشتر وقت خود را با آشنایان جدید و قماربازان جورجیو موسکا، مارچلو و جراردو پاوانی می گذراند...
"لورنزو"، نوجوانی شانزده ساله که در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده است، تلاش می کند تا اوضاع را با "آیدا"، دختری که برادر بزرگترش با او بدرفتاری کرده را درست کند و...
در تابستان 1943 جوانان ثروتمند منطقه "ریچیونه ریمینی"در حال تفریح و نشاط هستند ,در حالی که زبانه جنگ شعله ورتر می شود. کارلو کارمولی، جوانی ست همسو با دیگر جوانان که راه هایی برای فرار از خدمت سربازی پیدا کرده ...
یک دختر نوجوان در طول تابستان با والدین ثروتمندش در ریویرا ایتالیا تعطیلات میگذراند. در حالی که پدر و مادرش به جدال می پردازند و به طلاق فکر می کنند، دختر جوان عشق را در آغوش یک دانش آموز خوش تیپ می یابد...