شب سال نو است. "دیوید" مردی الکلی به همراه دو دوست خود در گورستان نشسته و درباره دوستش "جرج" صحبت می کنند. "جرج" با او درباره افسانه ای صحبت کرده که آخرین فردی که در یک سال بمیرد باید تا انتهای آن سال "کالسکه ارواح" را رانده و روح کسانی را که می میرند جمع آوری کند. "دیوید" آخر شب بر اثر حمله قلبی از دنیا می رود و...
در طول جنگ جهانی دوم در سوئد، ملوان جوانی به نام "بو"، پسر مدیر ایستگاه راه آهن، از نیروی دریایی به خانه می آید و یک حادثه دوران کودکی را به یاد می آورد...
یک پیانیست موفق بر اثر حادثه ای بینایی خود را از دست می دهد.او به خانه عمه خود بازگشته و از طرف خواهر خود تحت حمایت قرار می گیرد. اما وقتی خواهرش به قصد دانشگاه او را ترک می کند، خدمتکار جوان خانه از او مراقبت کرده و عاشقش می شود و...
"جان-اریک ویدگرن" دانش آموز سال آخر دبیرستان است.معلم لاتین او "کالیگولا" از همه هراس دارد،هم معلمان و هم دانش آموزان."ویدگرن" عاشق "برتا" که در یک فروشگاه تبناکو کار می کند می شود.او می گوید توسط مردی بیمار و روانی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد اما...
در جنوب سوئد، برخی از کشاورزان زمانی که کنت آلمانی آنها را مجبور می کند تا برای او کار روزانه انجام دهند، دچار مشکل می شوند. اما مردی از تعظیم در برابر کنت آلمانی خودداری می کند.