این داستان، ماجرای واقعی و پشت پرده تنها شکست تیم رویایی بسکتبال آمریکا در المپیک ۱۹۹۲ را از زبان بازیکنان جوانی که در آن بازی تاریخی پیروز شدند، بازگو میکند.
بازی تاریخی و افسانه ای 81 امتیاز فرصتی عالی برای بیان داستان بسکتبالیست شگفت انگیز کوبی برایانت ارائه می دهد. هم تیمی های سابق، مربیان و مفسران بازی ، شاهدان آن شب خاص یا بازی در زمین با کوبه، داستان این بازی بسکتبال بی نظیر را روایت می کنند...
«جيک» (واشينگتن) شش سال است که به جرم کشتن تصادفي همسرش در يک دعواي خانوادگي زنداني است. رئيس خشن زندان، «وايات» (بيتي) به او مي گويد کاري خواهد کرد که مدت حبس «جيک» کوتاه شود، به اين شرط که از پسرش «جيزس» (آلن) که بهترين بازيکن بسکت بال مدرسه و ناحيه است، بخواهد تا به دانشگاه محل تحصيل فرماندار بپيوندد...
«مايکل جوردن» (جوردن)، ستاره ي بسکت بال، قهرماني بازنشسته است که مي خواهد توانايي اش را در بيس بال بيازمايد، اما در اين زمينه اصلا موفق نيست. در همين احوال دارودسته ي شخصيت هاي کارتوني کمپاني برادران وارنر به سرپرستي «باگزباني» را مهاجمان فضايي به نام «نردلوک ها» مي ربايند. از فيلم «جوردن» تقاضا مي شود براي کمک به ميدان بيايد.
استان در مورد دختری به نام “اما” (Madeleine Stowe) هست که به مدت 20 سال نابینا می باشد. او با استفاده از نوع جدیدی از عمل جراحی چشم، تا حدودی بینایی خود را به دست می آورد. گاهی اوقات او آنچه را که دیده است، به یاد نمی آورد. یک شب با سر و صدای طبقه بالا بیدار می شود و زمانی که از پله ها بالا می رود و به در خانه می رسد ...