پسری یتیم که از زبالهدان نجات پیدا کرده بود، به برادر بزرگترش که در حومه گوا زندگی میکردند و تحت کنترل یک باند مواد مخدر بود، بسیار وابسته شد. هر دوی آنها به ستارههای فوتبال تبدیل شدند، اما مرگ مشکوک مادر آنها تهدید کرد که آنها را از هم جدا کند.
یک گروهِ دوستی متشکل از ۵ نفر ، ۲ دختر به نامهای اِمی و تانیا و ۳ پسر به نامهای کی سی ، زوبین و دش شبی که برای خوش گذرانی و ماشین سواری به خیابان رفته بودند با ۲ نفر تصادف میکنند و موجب کشته شدن آنها میشوند ، سپس فرار میکنند. در این بین پلیسی (فضول) پی به ماجرا میبرد و برای اخاذی نزد آنها می آید و آنها مجبور میشوند برای تهیه ی حق السکوت به او کارهای عجیبی انجام دهند…