پس از تحمل هفت سال زندان،"مکس مونتی" به بانک برادران خود "جو"،"تونی" و "پیترو" رفته و به آنها قول انتقام می دهد.او با معشوقه خود "ایرینه" ملاقات کرده و او درخواست می کند گذشته را فراموش کرده و یک زندگی جدید شروع کند اما...
"مدلین" چند مروارید را در پاریس سرقت کرده و از یک مهندس آمریکایی به نام "تام" که برای تعطیلات به اسپانیا می رود استفاده می کند تا آنها را از فرانسه خارج کند.اما پس گرفتن مرواریدها از "تام" به نظر کار آسانی نمی آید و...
بیل، ترینا را به کلبهی خود در اردوگاه افسردگی میبرد. بعداً، درست زمانی که او بازیگر زن نمایشی به نام لاروی را پیدا میکند که از او حمایت مالی خواهد کرد، ترینا باردار میشود.