Fatemah Motamed-Aria
- نام اصلی : Fatemah Motamed-Aria
- پیشه : بازیگر زن
- تولد : 1961 در Tehran, Iran
- جوایز : برنده 5 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
شناخته شده با
-
Crossroads (2006)
5.91- / 100
-
-
Irani Khabe Leila
2010 | زمان 0 دقیقه | ترسناک4.21- / 100
قصه دختري ۲۶ ساله است كه به تنهايي در خانه به ارث رسيده از پدر و مادرش زندگي مي كند…
-
Here Without Me
7.99.5- / 100
خانم تقوی که شوهرش را بدلیل اعتیاد از دست داده با پسر و دختر جوانش زندگی فقیرانه ای را دنب میکنند او کارگر یک کارخانه موادغذایی است و پسرش احسان نیز در یک انبار قطعات اتومبیل کار میکند اما دختر او بدلیل مشکلات جسمی اش از جامعه دور افتاده و...
-
Redhat and Cousin
8.19- / 100
کلاه قرمزی که بزرگ شده، مشغول تحصیل است اما بازیگوشیهایش سبب میشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجهای در بر ندارد تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و برنامه آقای مجری تصمیم میگیرد تا روانه تلویزیون شود. کلاه قرمزی به تهران نزد پسرخاله میرود و با کمک او راهی تلویزیون میشود و در آنجا به خاطر علاقه زیادش به آقای مجری که مشکلاتی دارد سعی میکند تا موانع راه ازدواج او را از بین ببرد …
-
Zir-e Derakht-e Holou
5.88.5- / 100
در خانواده عارف پور هر کسی شب قبل از مرگ، در خواب می فهمد که فردا ساعت پنج عصر خواهد مرد. این سنت در خانواده عارف پور به زمان حال رسیده است و…
-
Crossroads
2006 | زمان 0 دقیقه | درام5.91- / 100
مینو که شوهرش مرده است قصد دارد با داریوش ازدواج کند اما نگران تنها فرزندش امیر است. امیر بیشتر اوقات خود را با پدرام که یکی از دوستان دانشگاهی اش استمی گذراند. در یکی از روزها، پدرام و امیر در سانحه تصادف باعث مرگ دو نفر میشوند. در این تقاطع که حادثه رخ داده مینو، امیر و آدم های دیگری حضور دارند که به نوعی با تقاطعی بزرگ در زندگی رو به رو شده اند…
-
The Blue-Veiled
1995 | زمان 85 دقیقه | نامعلوم6.810- / 100
«رسول رحماني» مالك يك مزرعه گوجه فرنگي است و كارخانهاي هم در كنار آن دارد. او كه چند سال پيش همسرش را از دست داده است، تنها زندگي ميكند. «نوبر كرداني» زني است كه سرپرستي خانوادهاش را به عهده دارد و ناچار است كار كند. او به همراه چند زن ديگر براي كار در مزرعه انتخاب ميشود و…
-
Mosaferan
1991 | زمان 90 دقیقه | درام7.57.2- / 100
مهتاب، خواهر ماهرخ، همراه شوهر و دو پسر خردسالش با یک سواری کرایه از شمال به سوی تهران راه میافتند تا آینه موروثی نوعروس خانواده را به جشن عروسی ماهرخ برسانند. در راه زنی روستایی با ایشان همسفر میشود، اما ...
-
City of Mice
1985 | زمان 0 دقیقه | نامعلوم7.31- / 100
یک گربه سیاه که موشها به آن میگفتند «اسمشو نبر» به شهر موشها حمله میکرد. به خاطر همین موشها به یک شهر دیگر میروند. قرار میشود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچهها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانیتر را انتخاب میکنند.
-
Irani Khabe Leila
-