Hisako Yamane

مرد جوانی آپارتمانی را در توکیو اجاره می کند و کشف می کند که توسط پدرش ساخته شده است. او عاشق دختر معشوقه خانه می شود و تصمیم می گیرد با او ازدواج کند...

موکیچی پدر بیوه سه دختر است که از زمان جنگ با آنها در یک معبد زندگی می کند. هر سه دختر درگیر روابط پیچیده مختلفی می شوند...

یک زن سالخورده دانشگاهی برای تحصیل در حالی که در خانه ثروتمند تاشیرو به عنوان معلم دخترش کار پیدا می کند، وارد توکیو می شود، در حالی که دو برادر برای جلب توجه او رقابت می کنند....

زنی پنجاه ساله که دیگر نمیتواند مردان را جذب کند به زندگی غم انگیز خود نگاهی می اندازد. زمانی که "اوهارو" در دربار امپراطوری قرار داشت عاشق مردی پائینتر از سطح خود می شود. رابطه آنها آشکار شده و "اوهارو" با همراه خانواده اش تبعید می شوند. برای او اتفاقات بعدی زندگی همراه با تحقیر به ارمغان می آورند...

در قسمت دوم ، موفقیت ظاهری ایمون با احساس گناه خود همراه می شود ...

ایمون تامیا یک سامورایی فقیر و بدون استاد است که خواهان زندگی بهتری است که به دلیل ازدواج با اویوا که کاملاً به همسرش اختصاص دارد نمی تواند داشته باشد...