"جو"ی موز فروش مردی با قلب پاک است که کارش را از طريق معاوضه چيزها با موز می گذراند. او تعداد زيادی بچه را تحت سرپرستی خود دارد و در يک جزيره دورافتاده با مردم بومی آن زندگی ساده و صميمی را می گذراند. تا اينکه مردی به نام سم مورنو که خود را نماينده شرکت تورسييو معرفی می کند ادعا دارد که از طرف رئيس خود تورسييو مامور است تا تمام معاملات موز را در جزيره تحت کنترل بگيرد و ...
لیا و تینا دو دختر زیبا هستند که با هم آشنا می شوند و متوجه می شوند که شباهت های زیادی با هم دارند. آنها هر دو جوان، زیبا و خشمگین هستند، بنابراین تصمیم میگیرند به رم بروند تا کمون نازاریوتا را پیدا کنند،