قبل از جنگ جهانی اول در پاریس، یک هنرمند جوان به نام پیر لبلان عاشق می شود و با ژانین، دستیار یک خیاط، ازدواج می کند. پیر استعدادی در طراحی لباس دارد و او و عروسش در بهشتی سعادتمند زندگی می کنند تا اینکه جنگ شروع می شود و سرباز می شود...
یک کهنه سرباز آسیب دیده جنگ جهانی اول ماشینی می سازد تا از جنگ جلوگیری کند. هنگامی که دولت ماشین او را خراب می کند و جنگ جهانی دوم به طور فزاینده ای اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، مخترع در ناامیدی، ارواح مرده جنگ را برای اعتراض فرا می خواند.