دو پسر بچه در کودکی شاهد یک حادثهٔ دلخراش میشوند و یکی از آنها مجبور میشود برای همیشه رازی سنگین را حفظ کند. بیست سال بعد، این راز دوباره زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و عواقب غیرمنتظرهای به دنبال دارد.
دالوا ۱۲ ساله است و مثل یک زن لباس میپوشد و زندگی میکند. او تحت تاثیر پدرش است که او را به جای همسرش که از او جدا شده، میپندارد. یک روز، دالوا به زور از خانه برداشته میشود و به یک پناهگاه اضطراری برای قربانیان سوءاستفاده منتقل میشود. در آنجا، او با جیدن ، یک کارگزار اجتماعی، و سامیا یک نوجوان خشمگین، آشنا میشود. دالوا شروع به بازسازی زندگیاش مثل یک دختر مثل هم سن و سالهایش میکند...