Mi-Kyung Cha

این فیلم یک داستان خیالی است درباره مادری که به طور معجزه‌آسایی از آسمان به زمین می‌آید تا برای مدت کوتاهی با دخترش وقت بگذراند.

داستان فیلم درباره زنی به نام هواجا است که در شهر بوسان زندگی می‌کند و پس از فوت همسرش، سه دخترش را بزرگ کرده است. بازگشت یکی از دختران به خانه و کشف یک نامه قدیمی، باعث می‌شود رازهای پنهان گذشته خانواده آشکار شود.

«جانگسو» مأمور تحویل کالا با هائمی دختری که زمانی در محله او زندگی می‌کرد، روبرو می‌شود. «هائمی» از «جانگسو» می‌خواهد وقتی او به آفریقا سفر می‌کند مراقب گربه‌اش باشد. «هائمی» از سفر برمی‌گردد و یک مرد جوان اسرارآمیز به نام «بن» را که در سفر با او آشنا شده است، به «جانگسو» معرفی می‌کند. یک روز «بن» با «جانگسو» درباره نامعمول‌ترین سرگرمی خود صحبت می‌کند.

باهوش، باهوش و مدبر، دائون برای غلبه بر فقیر بودن سخت کار کرد. اما روش های ارزان او آخرین اعصاب همکارش، سونگ هیون را که از او متنفر است، خورد می کند! پس از یک حادثه با والدین فقیر خود، دائون ناگهان به سونگ هیون نزدیک‌تر می‌شود و در عین حال احساسات را نسبت به معلم سابق خود، جائه مین متعادل می‌کند. با احساسات آمیخته و رازهای ناگفته، آیا دائون با عشق ثروتمند می شود یا دوباره به فقر می رود؟

7 سال از ممنوعیت ازدواج می گذرد! مردان و زنان جوان چوسون از ازدواج ممنوع! زمانی که ولیعهد درگذشت، قانونی که ازدواج را ممنوع می کرد، اعلام شد. و الان 7 سال گذشته! مردم به این دلیل احساس شدیدی از خشم پیدا می کنند. چه کسی به پادشاه کمک می کند تا بر شاهزاده خانم غلبه کند و دوباره عاشق شود، به قانون منع ازدواج پایان دهد و مردم را از بدبختی نجات دهد؟