سیل ویرانگر پراگ، خانه مارسلا و جاردا را ویران کرده است. بی توجهی جاردا به حمله آسم پسرشان، منجر به تهدید مارسلا به طلاق و رفتن او به خانه مادرش می شود. مادری سلطه گر با همسری عجیب. در غیاب آنها، جاردا به اتهام مالکیت خودروی مسروقه دستگیر می شود (او مکانیکی است که گاراژش را به محل اوراق تبدیل کرده است). بنش، صاحب ماشین،.....
کریسمس سال 1967 در پراگ است و در حالی که شورش در حال شکل گیری است، دو خانواده ، این تعطیلات را جشن می گیرند. با این حال، یک تضاد نسلی جدی بین والدین و فرزندان وجود دارد...
روایتی از یک دوره زندگی دیپلمات و سیاستمدار یان مازاریک، که پسر بنیانگذار چکسلواکی بود، وی در سمت وزیر امور خارجه به کشورش خدمت می کرد و بسیاری معتقد بودند که او توسط کمونیست ها در سال ۱۹۴۸ کشته شد.
اولیوا (جان وریچ)، روئین در یک دهکده کوچک، داستانی را برای یک کلاس از دانشآموزان و معلم آنها، روبرت (ولاستیمیل برودسکی)، تعریف میکند. داستان درباره یک آکروبات باز مرموز و گربهاش، موکول، است. این گربه وقتی عینک آفتابی می زند و پس از آن عینک را بر می دارد ، ویژگیها و احساسات واقعی افراد اطراف او را نشان میدهد...