در جریان جشنواره آوینیون، بازیگری که در تئاترهای سبک یا خیابانی فعالیت میکند، دختری را که عاشق اوست، متقاعد میسازد که وی نقش «رودریگ» را در نمایش «لوسید» ایفا میکند.
ماریا بدن، کشاورزی مقتدر و بداخلاق، و پسرش کریستین، در روستایی کوچک زندگی میکنند. زمانی که خبر میرسد قرار است یک کارخانه پنیر صنعتی در روستایشان احداث شود، آنها برای حفظ پنیرسازی سنتی خود دست به کار میشوند. آنها برای مقابله با این پروژه صنعتی به هر کاری متوسل میشوند؛ از باجخواهی و دعوا گرفته تا تعقیب و گریز. این دو برای رسیدن به هدفشان به مکانهای مختلفی مانند نمایشگاه کشاورزی و حتی صحرای مراکش سفر میکنند تا ارزشها و سنتهای خانوادگی خود را حفظ کنند.
داستان فیلم درباره دو دوست از دوران کودکی است، آنها به دنبال یک سوء تفاهم بزرگ از یکدیگر جدا می شوند. اکنون که یکی از آنها تنها چند ماه برای زندگی فرصت دارد هر دو متقاعد شده اند که گذشته را فراموش کنند تا زمان از دست رفته را جبران کنند و ....