پنج مادر جوان که در یک مرکز حمایتی (پناهگاه) اقامت دارند، علیرغم مشکلات ناشی از تربیت و گذشتهای سخت، برای ساختن آیندهای روشنتر برای خود و کودکانشان میکوشند.
پس از ده سال در خارج از کشور، کاترین به لوکزامبورگ برمی گردد تا دخترش، آلبا را که مادرش کاترین الیزابت تربیت کرده به نزد خود ببرد. او سپس آلبا را می رباید و او را به سفر به به سمت دریاچه ای در شمال می برد...
ماجرای مادری به نام فانی ، که متوجه می شود پسر 9 ساله اش به نام آرتور ، توسط سه تن از بچه های مدرسه مورد اذیت و آزار قرار می گیرد . فانی به هیچ وجه نمی خواهد که پسرش را در این شرایط تنها بگذارد و قصد دارد که از تله ها و حقه های کثیفی بر علیه آنها استفاده کند …