"گیوم کانی" توسط یک ستاره جوان مورد تخریب قرار میگیرد، وی ادعا می کند که گیوم دیگر قادر به نواختن موسیقی راک اند رول نمی باشد ، ولی گیوم برای اثبات هنرش به پیش دوسـت دخترش رفته و از او کمک میگیرد...
یک تصادف کشنده باعث می شود یکی از افراد گروه در بیمارستان بماند، در حالی که بقیه عازم سفر تفریحاتی هستند. اما راز ها و دروغ هایی که بین افراد این گروه است، باعث می شود به مرور از هم رانده شوند...
متخصص اطفال "الکساندر بک" همسر خود "مارگات بک" را از دست می دهد.او 8 سال قبل به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده بود و "الکساندر" مضنون اصلی پلیس بود.وقتی دو جسد نزدیک جائی که "مارگات" انداخته شده بود پیدا شد پلیس دوباره پرونده را باز کرد و "الکساندر" مضنون اصلی شد.ماجرا وقتی پیچیده شد که او ایمیلی دریافت کرد که نشان می داد "مارگات" زنده است..