آنا و پابلو پس از فقدان پسرشان، به منظور اداره یک مهمانخانه به مناطق کوهستانی نقل مکان میکنند. دوستان آنها از شهر به ایشان میپیوندند، اما پدیدار شدن شفقهای شمالی غیرمعمول، فرصتی دور از انتظار برای ورود به نسخههای متفاوتی از زندگیشان را مهیا میسازد.
آلخاندرو مونته کریستو، یک شخصیت مرموز، بنیانگذار و مدیر عامل یک فناوری جدید را دنبال می کند، که در چشمان عمومی رخنه می کند و به دلیل منشاء اسرارآمیز ثروت خود باعث نگرانی می شود.
نمو بندیرا، یک قاچاقچی، به بیماری آلزایمر مبتلا شده است و سعی دارد این موضوع را از خانواده اش مخفی کند. او همچنین به این فکر می کند که چه کسی جانشینش خواهد شد.