زن جوانی در یتیم خانه بزرگ می شود و نمی تواند نسبت به دیگران احساس عشق کند. هنگامی که کریستینا، یک یتیم 13 ساله را ملاقات می کند، او را به سفر می برد تا مادربزرگش را در یک شهر کوچک پیدا کند...
بلافاصله پس از مرگ gogol ، بین او را به خاطر مرگ قزاق ها و زنان جوان به دست اسب سوار تاریکی مقصر معرفی می کند ، زیرا او بود که دستور داد آنها را در انبار مخفی کنند...